بایگانی ماهیانه: آگوست 2011

از منا و پتوی کرکی‌اش

اون موقع‌ها که هنوز ساری بودیم، اتاق من و منا مشترک بود. یه اتاق سه در چهار با دو تا تخت یک نفره، یه میز تحریر، یه میز و یک آینه. بعدها بهش یه بخاری گازی کوچک هم اضافه شد. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای از منا و پتوی کرکی‌اش بسته هستند

ششم آگوست دوهزار و یازده

تبت- روز اول مسئول تور ساعت پنج و نیم صبح اومد در اتاقم رو زد. من تا دو ساعت قبلش کار می‌کردم و بیهوش شده بودم. در عرض سه دقیقه کوله بستم و وسایل اضافه رو ریختم تو یه کارتونی، … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ششم آگوست دوهزار و یازده بسته هستند

از مسافرت با تورهای مسافرتی متنفرم. وقتی آدم با تور میره سفر،‌دیگه سفر واسه جاده نیست، واسه راه نیست. واسه مقصده. یه مقصد مشخص،‌ یک راه مشخص،‌ ساعت مشخص،‌ رستوران مشخص، هتل مشخص و گاهی حتی غذای مشخص. میشه تعطیلات،‌ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

پنجم آگوست دوهزار و یازده

رفتن به تبت یه رویای چندین و چند ساله است. خیلی قبل تر از اینکه «روحانیت» شرقی مد بشه. یعنی اون موقع ها اصلا نمیدونستم همچین چیزی هم وجود داره. یادمه تو بچگی یه داستانی خونده بودم که خاطرات سفر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای پنجم آگوست دوهزار و یازده بسته هستند

بدجنسی کردم. اما مثل شیعه که دروغ مصلحتی توش داره،‌این بدجنسی هم واسه امر خیر بود. با کریشنا و این پسره صاحب هتل رفته بودیم نصفه شبی لب دریاچه. بعد یه ذره کشیدم و حالمون خوب شد. بعد این اقای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برای زندگی تو نپال،‌ اگه یه اتاقی تو یه هتل ( نه هتل چهارستاره این اتاقی که من دارم یه تخت داره و یه توالت و یه دوش) برای دراز مدت اجاره کنی میشه روزی تقریبا روزی چهار دلار. کمتر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چهارم آگوست دوهزار و یازده

شاید تو فصل بارندگی نشه هیمالایا رو از همه جای نپال و به خوبی فصل خشک دید، اما آبشارهای بی‌شمار و رودهای کوچک و بزرگ بی نظیری که تو این جاده‌های پیچ در پیچ و کوهستانی هستند و سرسبزی این … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چهارم آگوست دوهزار و یازده بسته هستند

Chaiphone is Updated

کلی از عکس‌های چایی‌ها در آیفونی بود که گم شد. یه عالمه دیگه هم تو آیفون همسفرم در اروپا. اونم به سلامتی گم شد. دلم واسه خیلی از عکسا سوخت، اما امروز بالاخره بعد از مدتها چایفون رو آپدیت کردم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Chaiphone is Updated بسته هستند

سوم آگوست دو هزار و یازده

اگه چند سال دیگه اومدید نپال و دیدید تو منوی رستوران‌ها یه غذای هست به اسم مثلا میرزا گاسمی یا میرزا خاسمی، که غذای بومی پوخارا هست، تعجب نکنید. میرزا قاسمی «سیگنیچر»م به اینجا راه پیدا کرده. به کریشنا گفته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سوم آگوست دو هزار و یازده بسته هستند

دوم آگوست دوهزار و یازده

زمین‌های شالی رو به روی دریاچه و کوه بی‌نهایت کرم شب‌تاب در تاریکی مطلق ترانه‌ مشترکی از جیرجیرک‌ها و قورباغه‌ها ساعت‌ها پیاده‌روی یواشکی شبانه با پاچه‌های بالا زده توی گل بارون و بوی برنج و سکوت

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دوم آگوست دوهزار و یازده بسته هستند