بایگانی دسته: بلوط

لورکا

امروز ده ساله شد. بر اساس کاغذی که موقع تحویل گرفتنش آن خانواده به من دادند. شجره نامه هم دارد که نشان می‌دهد در چهارده نسل گذشته سه قهرمان این شوهای سگ‌ها را در سابقه‌اش وجود دارد. من هم اخته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای لورکا بسته هستند

بلوط

باید نوشت. حتی یادم رفته که آیا باید به زبان شکسته نوشت یا زبان رسمی. آیا باید برگردم به نوشته‌های قبلی؟ از نوشتن می‌ترسم. دلایل زیادی دارد. یکی ترسم از نوشتن به فارسی (و ترسم از نوشتن به انگلیسی)‌است. زبان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بلوط بسته هستند

Instagram picture

منتشرشده در بلوط, عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند

Instagram picture

Mulled Wine

منتشرشده در بلوط, عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند

Instagram picture

منتشرشده در بلوط, عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند

تلوزیون اتفاق غریبی در زندگی من است. یعنی احساس می‌کنم کسی که تلوزیون دارد حتما خیلی انسان خاصی باید باشد. راستش برایم شده مثل حساب بانکی که آدم از ترسش نمی‌رود سراغش، من هم در فروشگا‌ها سعی میکنم بدون اینکه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

راستش این است که من نمی‌پرسم، خبر نمی‌گیرم، حتی حرفش را هم نمی‌زنم. به خیال خودم فکر هم نمی‌کنم. بقیه هم فکر می‌کنند که حرفش را نزند

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

انگار تصمیم‌گرفتها

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

۱. که فقط بگذرد این پنج روز ۲. قبض برق، وقت آرایشگاه، وقت ناخن، وقت خرید ۳. کفش پاشنه‌دار راحت، پیژامه کوتاه و بلند، دمپایی، لوسیون، رژ گونه، ریمل ۴. لباس‌ها را بدهم به خشک‌شویی ۵. قرص‌هایم را سر وقت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

همه ما به یک خواهر کوچک نیازمندیم

من: من خر احمق رو بگو رفتم به خاطرش فلان کار رو کردم با خودم و بهمان کار رو کردم و فلان بلا رو سر خودم آوردم و …

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای همه ما به یک خواهر کوچک نیازمندیم بسته هستند