بایگانی روزانه: 14 آگوست 2011

پاتالا سفید سفید بود. پرنده‌هایی که بالایش پرواز می‌کردند هم سفید شده بودند. مثل پرنده‌های ایاصوفیا. دور پاتالا پلیس ایستاده بود. نمی‌گذاشتند مردم از یک جایی جلوتر بروند. روبه روی پاتالا یک مجسمه داس و چکش ساخته بودند و کارگرانی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چهاردهم آگوست دو هزار و یازد

چقدر مزه داشت که توی فرودگاه کاتماندو همه لبخند می‌زدند. ویزای یک روزه می‌خواستم، دلار نداشتم. پول چینی را قبول کردند. عکس نداشتم، قبول کردند، بلیط پرواز فردایم را می‌خواستند، نداشتم. قبول کردند. آرامش بود این فرودگاه کلی. دیدم آقای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چهاردهم آگوست دو هزار و یازد بسته هستند