بایگانی ماهیانه: مارس 2018

هفته قبل به مناسبت روز زن یک برنامه‌ای بود که من هم چند کلمه‌ای حرف زدم. در یک دبیرستانی در اوکلند. بعد سوال و جواب بود. یک نفر هم سوال کلیشه‌ای که به ورژن دبیرستانی خودت چه می‌گویی را پرسید. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فکر می‌کنم می‌دونم گل‌‌ها کار کیه. شاید هم دلم می‌خواد که فکر کنم کیه. دلم تنگه. تنگشه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

می‌خواهم یک خانمی را استخدام کنم که کارهای بیزینس پلن را تمام کند. نمی‌رسم و چون کار خودم هم نیست، باید خیلی بیشتر از وقتی که یک متخصص می‌گذارد وقت بگذارم و آخرش هم به آن خوبی نمی‌‌شود. کاری تحقیق … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ما هم تو جنگ بدنیا اومدیم و بزرگ شدیم. خود من تو فقر بزرگ شدم. اما امروز با یه سری بچه دبیرستانی قوم کارن که آواره‌های بین برمه و تایلند و هستند و توی کمپ‌های پناهندگی تایلند بدنیا اومدن و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند