بایگانی ماهیانه: آوریل 2011

بیست و هفتم آپریل دوهزار و یازده

شن بیابون رفته تو دلم.می‌سوزه بیا ببین می‌تونی درش بیاری.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و هفتم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و ششم آپریل دوهزار و یازده

-اعتماد -علامت سوال -من -آشفتگی، امید، چالش … … … -سبک، تیز، آرام، بی‌قرار، ساکت

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و ششم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و پنجم آپریل دوهزار و یازده

-چند مایل شد؟ -نمی‌دونم۰ دوهزار و پونصدتا شاید -بازی کنیم -بازی کنیم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و پنجم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و چهارم آپریل دوهزار و یازده

-حلقه‌های رو می‌بینی که هی تکرار می‌شن؟ -ها؟ -این حلقه‌ها، این حلقه‌های تکرار شونده، این زمان کشدار، این کتاب تاریخ، این ورق خوردن -آب بخور -ها؟ -بنویس -نمی‌تونم. تکرار می‌شه. خیلی سریع تکرار می‌شه

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و چهارم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و سوم آپریل دوهزار و یازده

-بریم؟ -نمونیم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و سوم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و دوم آپریل دوهزار و یازده

گشتیم، نبود نگرد، نیست جدی

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و دوم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و یکم آپریل دوهزار و یازده

کلمه‌ام نیست سفید شدم امروز

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و یکم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

بیستم آپریل دوهزار و یازده

الکی که گریه می‌کردم پشت میز آشپزخونه، تو حموم، تو تخت، تو ماشین دست راستش رو باز می‌کرد می‌گفت بیا بعد یه طوری با همون دست بغلم می‌کرد که سرم بیافته رو شونش بعد یه ذره من هق هق کنم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیستم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

نوزده آپریل دوهزار و یازده

نصف شب شد دیگه باید برم خونه چایی دم کنم وان رو پر از آب جوش کنم سیگار و چایی رو ببرم تو وان و به تو فکر نکنم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای نوزده آپریل دوهزار و یازده بسته هستند

هجدهم آپریل دوهزار و یازده

فنا شدن «توان» نمی‌خواهد، دستهای خالی باز لازم دارد و چشم‌هایی بسته.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هجدهم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند