بایگانی ماهیانه: آوریل 2008

تا همین چند لحظه قبل – قبل از اینکه کامپیوترم درست در لحظه دست به کیبرد شدنم فریز کند- آنقدر عصبانی بودم که می‌توانستم گردن کسی را با دندان‌‌هایم بجوم. دست درد – همان دست درد قدیمی معروف- هم بعد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برگ و رنگ و سنجاب

می‌آیند به چشم‌‌‌‌های آدم زل می‌زنند و سرشان را خم می‌‌کنند و تا چیزی‌ نگیرند ول کن معامله هم نیستند. یک بسته بیسکویت شکلاتی گذاشته‌ام در جیب کوچکی در کیفم که شرمنده این چشم‌ها نشوم. این‌ هم به جای برگ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای برگ و رنگ و سنجاب بسته هستند

رمیدن

من هیچ‌وقت بزرگ نمی‌شوم. شاید چون خودم نمی‌خواهم. اما از آن بیشتر نمی‌خواهم اهلی شوم. از همین جا انزجار خود را از هر گونه قلاده و طویله اعلام می‌کنم. امنیت زندگی در طویله با علوفه آماده و بعضا غذای گرم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای رمیدن بسته هستند

زندگی از دید یک پاچه‌خوار پشیمان!

دیدید یه وقتی آدم یه کاری می‌کنه بعد خودش هم هاج و واج می‌مونه که این چه غلطی بود کردم؟ حکایت دیروز و امروز منه. واسه دلخوشی دل ریسم رفتم واسه یه کنفرانسی اسم نوشتم که فقط بهش بگم من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای زندگی از دید یک پاچه‌خوار پشیمان! بسته هستند

دادخواهی

استاد عزیزی که برای شته‌های بنفشه‌های نازنینم” آب قلیون” تجویز فرمودند حالا خودشان بیایند تحویل بگیرند. من بنفشه‌هایم را حتی شده با شته, پس می‌خواهم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دادخواهی بسته هستند

با اون که تصمیم گرفته بودم بحث رو خاتمه بدم اما این مطب الیزه اینقدر خوب بود که دلم نیومد نذارمش. باور من اتفاقن داشتن روایت زنانه از سک.س دقیقن و مستقیمن به تمامی بحث‌های روشن‌فکری و مردسالاری و حقوق … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

؟

یک مستند خوب که بتواند حال و هوای زندگی رومزه مردم در ایران را نشان دهد سراغ ندارید؟ زمانش بین ده تا بیست دقیقه باشد و البته به زبان انگلیسی.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ؟ بسته هستند

در این جامعه بیشتر از آنکه مرد مردسالار داشته باشیم َ‌زن مردسالار موجود است بی‌خود نبود شیرین عبادی یک جایی گفته بود که مشکل ما زنان مایند که خودشان به دوش کشنده و رواج دهنده فرهنگ مردسالارند. اتفاقا این‌ها عین … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برای زنان و مردان کمپین یک میلیون امضا

دیر وقت بود. به رسم شب‌هایی که خودم از دانشگاه به خانه می آیم به خانه کوچکشان رفتم. حال و احوال کردیم و مادرم سینی چای را روی میز گذاشت. پدرم سر در کتاب داشت. دقت کردم, دیدم نمی‌خواند. از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای برای زنان و مردان کمپین یک میلیون امضا بسته هستند

این روزها…

بهار…آفتاب…درخت…سبزه…عشق…غرور…زندگی.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای این روزها… بسته هستند