بایگانی دسته: بلوط

تشبیه‌ قرن

فکر کنم بهترین چیزی که بشه لئونارد دی‌‌کاپریو رو بهش تشبیه کرد «قورمه سبزی» باشه. لامصب هرچی بیشتر می‌گذره، بیشتر جا می‌افته، خوشمزه‌تر می‌شه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای تشبیه‌ قرن بسته هستند

میترا جون امروز در سر یکی‌ از کلاس‌های خاورمیانه بنده فرمودند که هیاهوی فمینیست‌‌های ایرانی امری برای جلب شهرت است و بعد هم با صدای بلند رو به کلاس صد و خورد‌ه‌ای نفری اعلام فرمودند که به عنوان یک ایرانی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شما مختارید با هرکی دلتون می‌خواد دعوا کنید. اصلا بزنید پودر کنید طرف رو،‌ نابودش کنید. از صفحه روزگار محوش کنید. اصلا رسما با گلوله بزنید تو مخش، اما جان من جان شما، نشینید از قیافه طرف ایراد نگیرید که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

پیچک

همه چیز از یک درد کوچک زیر انگشت میانه پای چپم شروع شد. در حیاط دانشگاه بودم. خم شدم دیدم انگار چیزی دارد جوانه می‌زند. هنوز زیر پوستم بود. دردش زیاد نبود و فراموشش کردم. دو روز هم نگذشته بود … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای پیچک بسته هستند

به مامانم اینها

چیزه. وقتی سفر و اینها تشریف می‌برید،‌ یه دفعه هفته دوم نیاید نگید چی خریدید واسه بچه‌تون. اونجوری تحمل بقیه سفر شما خیلی سخت‌تر می‌شه. دلتنگی و اینها البته دیگه…..

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای به مامانم اینها بسته هستند

آبان…آبان

من امروز فهمیدم که مهجور ترین ماه سال شمسی «آبان» است. شروع کنید به نام بردن اسامی ماه‌ها. همه ماها را زیاد می‌شنویم غیر از این «آبان» مهر که حق همه ماه‌‌های دیگر را به شدت خورده. خودم هم نمی‌دانم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای آبان…آبان بسته هستند

عکس‌های امامزاده طاهر را می‌دیدم که دوستی برایم فرستاده بود. ششمین سالمرگ احمد محمود بود دیروز. چند نفر مثل منند که جنوب ایران را ندیده‌آند اما به خاطر این مرد عاشق جنوبند؟ مثل من دوره‌ای دلشان می‌خواست تبعید شوند جزیره … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک روز جرات آن‌را پیدا می‌کنم که نوشته‌های زمان مستی‌ام را با صدای بلند برای همه بخوانم. یک روز. و تو چه می‌دانی که دربی‌خوابی بیست و چهار ساعت گذشته (‌دقیقا بیست و چهارساعت گذشته) بر من چه گذشت و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

زنانگی گم شده

معرف زن بودن من چیست؟ دامنی که به پایم است؟ مردی که با او می‌خوابم؟ روژ لب قرمز؟ موی بلند؟ گریه‌های وقت و بی‌وقت؟ ناز کردن‌های گاه و بی‌گاه؟ سینه‌هایم؟ تکه گوشت وسط پایم؟ یعنی اگر من از امروز دامن … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای زنانگی گم شده بسته هستند

برای کلاس روش‌های تحقیق این ترمم، دارم روی نحوه برخورد با دانشجویان مسلمان و با حجاب دانشگاه کار می‌کنم. یعنی بازخوردی که این زنان از سوی بقیه دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه می‌گیرند. روش تحقیقم مصاحبه‌های عمقی و گروه‌های متمرکزه. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند