بایگانی روزانه: 14 اکتبر 2017

دیشب به خودم آمدم دیدم روی تختم یک کامپیوتر هست، یک موبایل، یک سگ، یک قوطی بستنی، یک قوطی نوتلا و یک بسته M & M. فهمیدم که پریودم نزدیک است و خودم یادم رفته!

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اکتبر ۱۳ ظهر یک جلسه طولانی با خانمی داشتم که ممکن است کمک کند به مدیریت مالی و فاندریزینگ پروژه. یکی از بچه‌ها چند هفته قبل معرفی‌اش کرد. در جلسه اولی که با هم صحبت کردیم گفت یک ماه کارهایت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اکتبر ۱۲ باید یک کارهای ترجمه را تمام می‌کردم. ترجمه خیلی دلخراشی بود. حالم از ظهر بد است. هوا از یکشنبه دود گرفته. سونوما سوخته. آتش به سنتا رزا رسیده. امروز کلستگا را خالی کردند. اینها همه شهرهای کوچک محبوب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کتبر ۱۱ تا ظهر روی نامه‌ای که می‌خواهم هفته بعد به اعضای بورد بزنم- در واقع یک سری را دعوت کنم که عضو برد شوند- کار کردم. درفت را تمام کردم و فرستادم الکساندرا بخواند و نظر دهد. خجالت می‌کشم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اکتبر ۱۰ صبح رفتم یک برنامه ای که دوست تازه ام، سهی- تراپیستی که در یکی از این سازمان‌های پناهندگی کار تراپی می‌کند و کارگاه مادران و بچه‌های افغانمان هم به کمک او برگزار شد- دعوتم کرده بود. یک پنلی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

سپتامبر ۲۰۱۷ این ماه سپتامبر- تا امروز که ۱۲ اکتبرر است و من این را می‌نویسم. خیلی دوران مهمی در حیات ARTogether بود و هنوز هست. و اتفاقات خیلی زیاد و مهمی افتاد. نمی‌دانم بهتر است اینها را تا اینجا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

غیر از بی‌پولی مشکل دیگری که در این ماه‌ها داشتم دست و پا کردن تیم برای کار بود. کار غیردولتی به این معنا نیست که کسی در آن حقوق نگیرد. (خود من ده سال است همه زندگی‌آم از طریق حقوق … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چالش‌های این مدت: هنوز همه خرج و مخارح از پس انداز من می‌آید و من هنوز بیکارم. هنوز برای هیچ Fund ای تقاضا نکرده‌ام. توضیح در مورد انواع Fund برای سازمان‌های غیر انتفاعی: منابع بسیاری برای تامین مخارج سازمان‌های غیردولتی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

من مثل همه سازمان‌های دیگر به CERI هم گفتم که برنامه ما برای بچه‌ها و نوجوان‌هاست. آنها گفتند با آنکه دو گروه نوجوان و یک گروه کودک هم دارند (نسل دوم خانواده‌های پناهنده)، اما بیشتر مایل هستند ما کلاس‌هایمان را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ژوئن،‌ جولای و آگوست اتفاق اول این چند ماه این بود که من از پانزدهم ماه ژوئن، تمام وقتم را صرف این پروژه کردم. بیمه بیکاری می‌گرفتم- هنوز هم میگیرم- و دوست پسرم هم گفت که نگران نباشم و حواسش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند