من مثل همه سازمان‌های دیگر به CERI هم گفتم که برنامه ما برای بچه‌ها و نوجوان‌هاست. آنها گفتند با آنکه دو گروه نوجوان و یک گروه کودک هم دارند (نسل دوم خانواده‌های پناهنده)، اما بیشتر مایل هستند ما کلاس‌هایمان را برای گروه‌های بزرگسال اجرا کنیم.

اینجا بود که من باید تصمیم مهمی را می‌گرفتم. این کار گروه مخاطب پوشش پروژه را بسط می‌داد، اما من بیش از هرچیزی نیاز داشتم که پروژه را شروع کنم تا بتوانم آن اعتبار لازم را برای کاری که می خواهم در نهایت انجام دهم بدست بیاورم.
قبول کردم.
در ماه‌های جولای و آگوست، ARTogether پنج ورکشاپ برای گروه‌های زنان، دختران نوجوان و بچه‌های CERI برگزار کرد. نگار، آلیس و سمیه هم مربی کارگاه‌ها بودند.
در ماه آگوست توانستیم دو کلاس کاردستی هم برای بچه‌های خانواده‌های پناهنده که مسئولیت آنها با سازمان International Rescue Committee است برقرار کنیم.
یک سازمان دیگر هم خواست که ما برای یک گروه از مادرها و بچه‌های کوچکشان کلاس برگزارکنیم. اینطور شد که لیست سازمانهایی که با ما همکاری کردند به سه رسید.

یک اتفاق جالبی هم در اوایل تابستان افتاد. من رفتم در این وبسایت Next Door که مال همسایه‌ها هست ثبت‌نام کردم.
یک وب‌سایتی است که همسایه‌ها می‌روند در آن از سگ و گربه گم شده تا خبر و دزدی و گاهی لوازم برای خیریه یا فروشی و هزار چیز دیگر را به هم بگویند. مال این انسان‌های سفید سابرب ‌های آمریکا است. من رفتم نوشتم که برای یک سازمانی که برای پناهنده هاست دنبال لوازم هنری هستم. خیلی زیاد کمک کردند. زندگی مصرف‌گرایی باعث شده که از این وسایل در خانه‌های مردم آمریکا پر باشد.
یک اتاق پر از وسیله‌‌های مختلف از کاغذ رنگی گرفته تا نخ و کاموا و لوازم جواهر سازی و خیلی چیزهای دیگر شد.

در کنار اینها، صحبت‌های من با آدم‌های مختلف هم ادامه داشت (و دارد.) مونا تبدیل به معلمی دلسوز برای من شد. دوشنبه‌ها چند ساعتی را با هم وقت می‌گذارنیم. من غر می‌زنم و دردل می‌کنم و او گوش می‌کند و راهنمایی می‌کند. در کنارش کارهای کوچک کامپوتری (درست کردن جی میل، یاددادن استفاده از گوگل درایو، تقویم،‌ آپدیت کردن سیستم‌ها و …)‌را برایش انجام می‌دهم.

اتفاقات دیگری هم که در این دوره افتاد، استخدام یک اینترن بود. جولیت یک دختر ۲۰ ساله است (اگر من ۱۶ سالگی میزاییدم الان می‌توانست بچه‌ام باشد!) که در دانشگاه برکلی انسان‌شناسی و هنر می‌خواند.
اواخر ماه آگوست CERI گفت که از ما می‌‌خواهند برای شش ماه آینده برایشان ورک‌شاپ برگزار کنیم. ماهی هفت ورکشاپ!
این قرارداد مرا وادار کرد که بیشتر به آینده ARTogether فکر کنم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.