بایگانی روزانه: 24 ژوئن 2014

صدای زنگ و تکستش رو کردم دیفالت. خودمم میشم دیفالت! منتها سنگی

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

همه چیز زمانی اتفاق میافتد که فکر میکردی دیگر خلاص شدی، دیگر تمام شده. اما تمام شده، این گریه غم ندارد، خشم دارد. درد دارد، زور دارد، اما غم ندارد. دیگر نمیلرزد، دیگر ایکاش نمیگوید، دیگر حسودی نمیکند. تو شبانه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شخم زدن شخم زدن چهار سال چهار سال زخم زدن “دستاتو تو تاریکى بگیرم” وقت زخم خوردن، زخم خوردن تنفر، بیجایی، بی زمانی، بیتعلق، نفرت

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

من خونه ام خیلی مهمون‌گیره. یعنی نه اینکه این خونه تازه که بهشته نه. همه خونه‌هام همین بوده. دیویس، سنتاباربارا، دی سی. یعنی کلا حجم مهمون‌داریم خیلی زیاده. همیشه هم جایی بودم که مسافر زیاد می‌گرفته. خودم هم عاشق مهمون … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند