مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید
بایگانی روزانه: 3 آگوست 2012
اون موقعها، شبهای آخر هفته، میرفتم روی تختم دراز میکشیدم و خیال میبافتم که الانه یکی در بزنه، برم ببینم خودشه خسته و کثیف و گرسنه. بعد غذا بخوریم، شراب بخوریم، شمع روشن کنیم، بپیچیم تو جون هم. اینقدر خیال … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند
هنوز خیلی مونده که به اون آرزوی قدیمی که همه زندگیم تو یه کوله پشتی جا بشه برسم، اما الان دیگه خیلی سبکترم. خیلی سبکتر از دو سال پیش که وارد سنتاباربارا شدم. یه انباری دو در سه کرایه کردم … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند
حالا دیگه هیچ چیز مشترکی نمونده. سنتاباربارا. اول آگوست دو هزار و دوازده.
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند