بایگانی روزانه: 6 می 2011

جریان باد را پذیرفتن و عشق را که خواهر مرگ است- و جاودانگی رازش را با تو در میان نهاد. پس به هیات گنجی در آمدی: بایسته و آزانگیز گنجی از آن دست که تملک خاک را و دیاران را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

،با این یارو غول چراغ جادوی بیست سوالی بازی کردم. جواب هم خب طبعا تو بودی اونم پیدات نکرد آخرش گفت: مطمئنی این شخصیت خارج از ذهن تو هم وجود داره منم صفحه رو بستم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ششم آپریل دوهزار و یازده

-بیا بریم یه جای چهل و سه غروبه – یا اونجام مال یه قبیله‌است که تازه پولم بدیم، باز نمی‌تونیم همه چهل و سه غروب رو ببینیم، یا باز تو میشینی تو ماشین با حلقه‌هات بازی می‌کنی. -من با حلقه‌ها … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ششم آپریل دوهزار و یازده بسته هستند