عجب!

والا آدم یه وقتایی یه چیزهایی میخونه که در نهایت تحریم وبلاگ نویسی هم باشه مجبور میشه بیاد بنویسه.
تو کامنتهای وبلاگ دوستانی که در مورد این آقای مصطفی خان لوس آنجلسی نوشته بودن گاهی آدم نظراتی رو میبینه که دیگه خناق میگیره اگه حرف نزنه.
حالا دیدگاه من در این مورد هرچی که هست بماند, اما دیدم دوستی نوشته جایی که نگهبان دانشگاه باید دانشجوی دانشگاه رو بشناسه. آخه مگه دانشگاه آزاد دارغوز آباده که سه طبقه کلاس باشه ؟
این یوسی ( University of California = UC ) ها- دانشگاهای رده اول کالیفرنیا- هرکدوم یه شهرن. و وقتی من میگم یه شهر منظورم واقعا اندازه یه شهر متوسط تو ایران هست. مگه دانشجو کم دارن؟ یا لابد فکر میکنید یه سالن سی نفری کتابخونه هست که سال به سال کسی نمیره توش و فقط دختر پسرا میرن اونجا قرار میذارن یا لابد یه نگهبان با لباس آبی و کلاه سورمه ای نشسته تو یه دونه نگهبانی و داره چایی میخوره.
دانشگاه ما که فکر کنم یه دانشگاه خیلی متوسط و حتی کوچیک باشه تو خودش خط اتوبوس رانی داره. من شبها باید زنگ بزنم پلیس یا شاتل بیاد من رو از دم کلاسم ببره پارکینگ ماشینها. اگه الان به من بگن یه دونه از این نگهبان ها یا پلیس ها یا راننده های شاتل رو شناسایی کن به ولله اگه بتونم. لااقل به نقشه این دانشگاه عظیم لوس انجلس یک نگاه بندازین.
بابا جان. نظر بدید. اما یه ذره فکر هم بکنید. الله و اکبر!
یه چیز دیگه یادم اومد تا بحث این نظرات بازه. یک آقایی به اسم سعید برای من نوشتن:
“همین الان در غرب هم بحث تنبیه بدنی زنان مطرح است
پس لازم نیست آن را به اسلام و فرهنگ شرقی نسبت دهید.”
من به شدت و با علاقه تمام منتظرم ببینم این غرب کجاست و در کجاش الان بحث تنبیه بدنی زنان مطرح هست. این من رو به یاد معلمهای دینی و سخنرانان تلوزیون میاندازه که تا هرچیز اسلام رو میخواستن موجه کنن میگفتن این بحث الان تو غرب هم مطرح هست. یکی هم نبود بگه حالا مگه قراره هرچی تو غرب مطرح باشه درست باشه؟ عقل خود آدم چی میشه پس.
شما مثلا در این جمله بالا میتونید به جای عبارت ” تنبیه بدنی زنان” بذارید: ” مضرات گوشت خوک” , ” عوارض مصرف الکل” , و یه جمله ” اما اسلام هزار و چهار صد سال پیش به این پی برده بود ” رو هم به آخرش.
واسه هممون تکراری هست بسه که شنیدیم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.