بیست و چهار فوریه دو هزار و دوازده

می تونستم انتخاب کنم که چهارماه آینده رو مرخصی بگیرم که کارهای تز رو تمام کنم یا اینکه بمونم اینجا و درس بدم.
اگه مرخصی میگرفتم، میتونستم هرجا میخوام باشم این چند وقت رو.اما بیمه دانشگاه قطع میشد و درآمد هم دیگه نداشتم. خیلی وسوسه انگیز بود. سن فرانسیسکو، نیویورک، بوستون و یا حتی لندن. اما خب بدون پول چطور میشد؟
تصمیم گرفتم بمونم همینجا. شاید مستاجر آوردم واسه اون اتاقه که کمک خرج بشه. فکر هم کردم که اصلا خونه رو پس بدم برم مرکز شهر یه اتاق بگیرم، اما خیلی توفیری تو قیمت نداره با توجه به اینکه الان این خونه دانشگاه است و کرایه اش کمتره. بیمه پزشکی هم مهمه. یعنی خیلی مهمه. اینه که فعلا تا تابستون موندگار شدم اینجا.
نه تنها از رو نرفتم که دستم همچین شده، حتی دیشب در یک بار، در مسابقه پرتاب دارت هم شرکت کردم. منو به عنوان برنده افتخاری هم انتخاب کردن.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.