شهرها برای من جان‌ دارند. شخصیت دارند. خیلی وقت‌ها یک آدم مشخصند، گاهی هم یک ژانر.
استانبول مثلا یک مریل استریپ کامل است. هر روز بهتر از دیروز. سن‌فرانسیسکو هیوگرانت است وقتی جوان‌تر بود. مرد است، جوان است، به سر و شکلش می‌رسد و همه در تردیدند که آیا گی هست یا نه. تهران یک مرد خسته سوار موتور است. سبیل دارد و دارد فحش می‌دهد. میامی،‌ یک کوبایی پولدار است که لباس سرتا پا سفید پوشیده. اصلا همان استریوتایپ خودش است. نیویورک اما یک خانم میان‌سال است. با یک کت و شلوار مشکی مدل ولنتینو. روزها وکالت می‌کند و شب‌ها نقاشی. واشنگتن، بدون شک شکل باب فیشر است. مرد، سفید پوست، پولدار و سیاستمدار. البته باب فیشر شبیه سیاستمدارهاست. پراگ، یک زن روسپی زیباست. مشتری‌های دائمی دارد،‌ اما قهرش بد و تلخ است. بوداپست شبیه استالین بود. لوس آنجلس، هرچه باشد بدون شک، سینه‌های سیلیکونی دارد. شبیه بریتنی اسپیرز در سن و سال حالای سوفیا لورن است. بوستون، شکل خود مورگان فری‌من است. اصلا موقر، دوست‌داشتنی، خوش صحبت. تورنتو، شبیه یک جوان نقاش قد بلند بی‌پول است که دلش می‌خواهد رئال نقاشی بکشد، اما گالری‌ها به دنبال طرح‌های مدرن هستند. آمستردام که اصلا خود جانی‌دپ است وقتی کاپیتان جک می‌شود. پورت‌لند شبیه بن افلک است. یک جوری خوب است، اما بن افلک است دیگر. همین کافی است که آدم به یکی دوبار حض بصر بردن کفایت کند.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.