بایگانی دسته: بلوط

مهاجر و زبان گفتار

یادمه روزهای اولی که به اینجا رسیدیم یک خانواده قدیمی از دوستان مازندارنی سالهای دور پدر و مادر به دیدنمون اومدن. اونها سالها بود اینجا بودن و خوب صحبتها به زبان مازندرانی بود. خانوم مهمان که حرف میزد گاه و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مهاجر و زبان گفتار بسته هستند

۱. ترم جدید از امروز – برای من از امشب- شروع میشه. همون ماراتن همیشگی و عهدی که باز نگهش نداشتم و چهارده واحدی که امیدوارم چشمام رو ببندم و فقط بگذرونمشون. شش هفته اول – تا آخر فوریه , … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چهل درجه زیر شب!

هیچ فکرش رو کردید که کتابهای ر- اعتمادی و فهمیه رحیمی و دانیل استیل چقدر به بلوغ ما ها کمک کرده؟ البته لازم به ذکر هست که هیچ کدوم از خواننده های اینجا هرگز نه اسم این نویسنده ها رو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چهل درجه زیر شب! بسته هستند

عکس العملمون در مقابل تعارف و تمجیدهایی که تو رومون ازمون میشه چیه؟ حالا نه لزوما از خود ما , از لباس, عطر, دستپخت , و با بقیه متعلقات. حرفهای اینچنینی مثلا: چه کت قشنگی. موهات چقدر خوب شده. این … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

توقف

دیروز به دوستی نکته ای رو به شوخی گفتم. گفت : ” این تیکه دیگه قدیمی شده.” گفتم تکیه کلامها و شوخی های ما در زمان خروج ما از ایران متوقف شده. مثل دفعه قبلی که دوستی بهم گفت ” … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای توقف بسته هستند

دورهای ناامیدی و از همه چی بریدنهام قبلا هر سال یکی دوبار بود. الان حس میکنم بیشتر شده. شاید به گفته ای یه دوره ای در حول و حوش هر سه ماه پریود. این دفعه از اینجایی شروع شد که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هر دم از این باغ بری میرسد.

اون پست پیزوری بدبخت بود و زرد بود و برای تزیین عکس اتوبوس ( نه آر وی البته) به درد خورد. این چطور؟ اینی که من اینهمه دوسش داشتم چی؟ نکنه این هم برای تزیین جایی باید بکار بره؟ عجیبه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هر دم از این باغ بری میرسد. بسته هستند

دلم برای دیوانگی های فروغ خوانی هم تنگ شده…

فتح باغ آن کلاغی که پرید از فراز سرما و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد و صدایش همچون نیزه کوتاهی پهنای افق را پیمود خبر ما را با خود خواهد برد به شهر همه می دانند همه می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دلم برای دیوانگی های فروغ خوانی هم تنگ شده… بسته هستند

گوگل استخدام میکند.

کمپانی گوگل به طرز بی سابقه ای دست به استخدام افراد جدید زده. گفته میشه قصد داره امسال تعداد کارکنانش رو در تمام دنیا چند برابر بکنه. دیشب بخش خبری یکی از کانالها در این مورد مطلبی داشت و من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای گوگل استخدام میکند. بسته هستند

دلم میخواد کارم رو ول کنم. دلم میخواد برم سگها رو راه ببرم. دلم میخواد غروبها مستقیم برم خونه. دلم میخواد بشینم سریالهای تلوزیون ببینم. دلم میخواد کتابهای کلفت کلفت نخونم. دلم میخواد کامپیوترها رو بشکونم. دلم میخواد جلوی کامپیوتر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای … بسته هستند