هر دم از این باغ بری میرسد.

اون پست پیزوری بدبخت بود و زرد بود و برای تزیین عکس اتوبوس ( نه آر وی البته) به درد خورد. این چطور؟ اینی که من اینهمه دوسش داشتم چی؟
نکنه این هم برای تزیین جایی باید بکار بره؟
عجیبه که مردم نه تنها ماشین هاشون مثل هم پنچر میشه و باطری هاشون مثل هم خالی , حالتها و باورها و تجربیان جنسی شون هم دیگه مثل هم شده. مگه نه سپیده خانم؟ نویسنده محترم متن ” لذتی ناب” ؟
پی نوشت: این جوابیه خانم سپیده هست که چون انگلیسی فارسی بود من فارسی اش رو مینویسم . فقط سپیده خانم. باور کنید من برای شما کامنتی نذاشته بودم. ای پی ها رو چک کنید. من این روزها لبخند میزنم و کامنت نمیذارم.
“واقعا برات متاسفم که فکر کردی که من از وبلاگ تو اینها رو برداشتم. نمیدونم چطور میخواهی که این همه فحش و بدو بیراه که به من از طریق این لینک گذاشتی رو جبران کنی. مجبور شدم موضوع لذتی ناب و از تو وبلاگم بردارم. ولی بدون که خیلی نامردی . خیلی زیاد. من نیتم خیر بود . اونوقت تو اومدی هرچی از دهنت در اومد به من گفتی.”

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.