بایگانی دسته: بلوط

Las Ramblas

من لوس بودم و هی‌ می‌خواستم که مرا توی خیابان شلوغ ببوسد. فکر کنم حسابی روی اعصابش بود. گفت من باید بروم این بانک پول بگیرم. من گفتم من توی خیابان منتظر می‌مانم. همانجا روی پله بانک نشستم. آنقدر سیگار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Las Ramblas بسته هستند

آدم‌‌ها از یک چیزهایی حرف نمی‌زنند. از یک چیزهایی نمی‌نویسند. نمی‌نویسند که بچه کوچک لپ تپلی هم گاهی غیرقابل تحمل می‌شود. گاهی فقط می‌خواهند که خفه شود. یا مثلا نمی‌نویسند که گاهی از فداکاری برای بچه‌شان حالشان بهم می‌خورد. نمی‌نویسند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

من مست بودم. مهمانی شلوغ و پرسر و صدا بود. تاریک تاریک. در فاصله بین اتاق و دستشویی در رفت و آمد بودم. حالم بد بود و دستم را به دیوار می‌گرفتم و راه می‌رفتم. بعد یک دفعه دیدم آمده … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

به همین سادگی هم که تمام نمی‌شود. یک جایی از روحت، از ذهنت، از فکرت برای همیشه کنده می‌شود و می رود. بعد تو می‌مانی در آستانه سی‌سالگی با یک روح و ذهن و فکر تکه تکه شده که هیچ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چیزی از آن زن باقی نمانده. نگران نشو. اکتبر امسال بازی تازه ندارد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Baristas

وقتی همه کافه‌ها تلخ بودند از بوی قهوه و خسته از صندلی‌های چوبی لهستانی از دانشجوهای بی‌پول و لیوان‌های کاغذی بدمزه یک جایی پشت پیشخوان کافه خیابان یازدهم پشت یخچال کروسان و مارشملو و کیک لیمو زیر نگاه منتظر مشتری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Baristas بسته هستند

سبزهای تنها

شاکی بودم از پوشش خبری جریانات نیویورک. از بی بی سی و صدای امریکا که جمعیت ده‌هزار نفری را هزار و پانصد نفر گزارش کردند و شبکه‌های خبری امریکایی که یکی دو گزارششان هم نمای بسته‌ای بود از جمیعت معترض. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سبزهای تنها بسته هستند

ای بابا! آخر شب که باید همه این صفحه‌ها رو ببندی تنها بری زیر پتو که!

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اینطور هم نیست که حالا همه جریان زندگی قطع شده باشد. آدم است دیگر. یک جوری زندگی می کند. روال کار همان است که همیشه بود. درس است مثلا, کار کنارش, خرید گوجه و خیار و تخم مرغ هم. مهمانی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

AhmadiNejad on Larry King

اگه یک خبرنگاری بود که اندکی وقت می گذاشت و فقط یک مقدار در مورد قوای مجریه و قضایه ایران می خواند شاید در جواب احمدی نژاد که تقصیر همه خشونت ها را به گردن قوه قضاییه و نیروی انتظامی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای AhmadiNejad on Larry King بسته هستند