بایگانی نویسنده: لوا زند

تراپیستم می‌گوید که آستانه تحمل عدم استقرار برای من از متوسط مردم خیلی بیشتر است. اینکه جای ثابتی و کار و وضعیت معلومی نداشته باشم معمولا اذیتم نمی‌کند. اما به قول او هر کسی یک ظرفیتی دارد. یک جا مال … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

به محض اینکه حس می‌کنم باید خودم را برای یکی توضیح بدهم،‌ اضطراب می‌آید سراغم. اینکه با درسم، کارم، جای زندگی‌ام، مریضی‌ام، ابروهایم، وقتم، روزم….چه می‌کنم- که آخرش این می‌شود که هیچ کدامش روال منطقی و «معقول» ندارد و خب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آدم مهمانی خصوصی با خانم گوگوش دعوت باشد بعد فکر کند حال ندارد دوش بگیرد، پس شاید اصلا نرود؟ بخورد توی سرم این گشادی. بخورد توی سرم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

س بودم گوشواره می‌ساختم، بابام می‌گه سی ساله درس خوندی منگوله بسازی؟ همچین خانواده هنر دوست و هنر فهم و ساپورتیوی داریم ما! (بعد هی تلاش کرد درستش کنه، من دلم سوخت. بخشیدمش)

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

در سال دو هزار و دوازده نوشتن این حرفها هم زشته واقعا، اما دوست عزیز: رابطه باز شما و همسرتون یه ذره غیر قابل باور به نظر نمی‌رسه وقتی ما داریم باهم ناهار می‌خوریم و همسرتون زنگ می‌زنه و شما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

گاهی فکر می‌کنم که زندگی ‌ام بند نفس کسی شده است که نفس نمی‌کشد. عجیب نیست که این روزها اینقدر سرفه می‌کنم. سیگار همیشه بهانه خوبی است.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Car Talk

– I am not an asshole. -No, but you are an ass. -I know. I am an ass. Indeed. -But making this as an excuse make you an asshole. -what do you mean? – I mean you know you are … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Car Talk بسته هستند

یه عالمه لحظه است که می‌خوام بنویسمشون. اما بعد یادم می‌آد که اینقدر گذرا بودند که حتی حسشون هم یادم نمیاد. نمیخوام شرح فضای خالی بدم. خودم خالی ام.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کاشکی می‌شد تو رو فرستاد خارج. و من رو ممنوع الخروج کرد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

رابطه من و تلفنم ( نه گوشی موبایل، بلکه تلفن به معنای کلاسیک جریان: آن چیزی که مردم با آن با یکدیگر حرف می‌زنند) تقریبا به انتها رسیده. به پیغام‌ها گوش نمی‌دهم. نمی‌توانم. باید هزار بار نفس عمیق بکشم و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند