رابطه من و تلفنم ( نه گوشی موبایل، بلکه تلفن به معنای کلاسیک جریان: آن چیزی که مردم با آن با یکدیگر حرف می‌زنند) تقریبا به انتها رسیده.
به پیغام‌ها گوش نمی‌دهم. نمی‌توانم. باید هزار بار نفس عمیق بکشم و خودم را مجبور کنم به کسی زنگ بزنم یا جواب تلفن بدهم. یکی از آدم های سابق فکر می‌کند من مرده ام.
امروز پانزده تا پیغام گوش نداده را دیلیت کردم. شاید یکیشان می‌گفت که برای یک کاری قبول شدم. اگر اینطور بود هم حالا دیگر از میان رفته.
صدای ماشین‌ها توی سرم غوغا می‌کنند. ماشین های تصادفی با اگزوزهای پر سر و صدایی که به آسفالت کشیده می‌شوند.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.