بایگانی روزانه: 2 سپتامبر 2014

یه چیزی که تو خارج پیدا نمی‌شه، آدم پایه واسه نمایشنامه خونی هست. من یه چند بار سعی کردم گروه کتاب/ نمایشنامه‌خونی راه بندازم، هر بار آدما دو بار اومدن بعد تنبلی کردن. دلم آرش خوانی می‌خواد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

قرار است سه هفته نه الکل باشد، نه قهوه. لورکا را بردم که لب دریا راه برویم. نامجو زلف را می‌خواند توی گوشم و من یک دفعه دلم می‌خواست دست‌هایم را باز کنم و بگردم دور خودم. لورکا هم با … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

This is a mistake and I know I should not make it, but we all know I will.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

knowing its a bad idea, doesnt make it any less bad.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند