بایگانی ماهیانه: اکتبر 2012

آدمیزاده دیگه. یه وقت دلش می‌خواد بره رو دیوار فیس بوک طرف بنویسه که دریای غم ساحل نداره. بعد خب چون کار ضایعیه می‌آید تو وبلاگش عشقش رو بروز می‌ده. یه چی تو همون مایه‌های دریای غم ساحل نداره و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

مشکل اینه که زمان لامصب لعنتی می‌گذره. همین الان شده چهار ساعت. فردا هم میاد و میره و همینطور بقیه این هفته و ماه و بعد از اون هم…. کاش تصمیم به مردن اینقدر تصمیم سختی نبود. کاش آدم می‌تونست … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

انتخاب بین بودن با کسی که دوسش داری و در نتیجه تکراری شدنش و روزمره شدنش با وجود همه عشقی که بهش داری با دور بودن ازش و مالکش نبودن و هیچ قولی نگرفتن و قولی ندادن به قیمت نگه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بخش جدید یکی از سریال‌هایی که تو سنتاباربارا می‌دیدمش شروع شد و امشب وقت کردم ببینمش. بعد که تمام شد و به آهنگ آخرش رسید، یه دفعه پرت شدم، یعنی قشنگ پرت شدم به اتاق خوابم تو سنتاباربارا. بعد تازه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یه وقتایی هم نمیشه دیگه. حالم گرفته است، ولی فکر کنم این آخرین حلقه اتصال من به دانشگاه بود که اونم به سلامتی بریده شد. خب حالا چیکار کنیم؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

وقتی آدم آنلاین کار می‌کنه خیلی راحت‌تر می‌تونه به آدما بگه که این کار رو بکن و نکن و توضیح بخواد که جرا این اشتباه شد و زبان رسمی ایمیلی استفاده می‌کنه. وقتی رو در روی طرف هستی خیلی وضع … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

علی‌هذا آوخ، چه کنم جانم رفت دست به هر جای جهان که کشیدیم، سُر بود و بالارفتن مشکل هیچ بادامکی بر سفره‌ی ما نگذشت، هیچ‌گاه معلوم نشد به باد رفتیم بر هر چه که وزیده بود قبل از ما، وزیده … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فکر می‌کنم دوره‌ای از زندگیم هست که وجود نداره. نه که دوره بدی باشه. اما وجود نداره. من تو این وجود نداشتنه هستم فعلا. بعد بعضی‌ها از دوره وجود به دوره نا وجود کشیده‌شده‌اند. اینکه آیا اونها الان وجود دارند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Black and White

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Black and White بسته هستند

همو ببینیم که چی بشه راست می‌گه. آدما وقتی دیگه باهم نمی‌خوابن اصلا واسه چی باید همو ببینن.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند