بایگانی روزانه: 17 اکتبر 2012

علی‌هذا آوخ، چه کنم جانم رفت دست به هر جای جهان که کشیدیم، سُر بود و بالارفتن مشکل هیچ بادامکی بر سفره‌ی ما نگذشت، هیچ‌گاه معلوم نشد به باد رفتیم بر هر چه که وزیده بود قبل از ما، وزیده … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فکر می‌کنم دوره‌ای از زندگیم هست که وجود نداره. نه که دوره بدی باشه. اما وجود نداره. من تو این وجود نداشتنه هستم فعلا. بعد بعضی‌ها از دوره وجود به دوره نا وجود کشیده‌شده‌اند. اینکه آیا اونها الان وجود دارند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Black and White

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Black and White بسته هستند