بایگانی روزانه: 19 سپتامبر 2008

هذیان‌های شبانه- جمعه

این یک نوشته آشفته است. مثل این روزهای من. مثل همه دقیقه‌های این روزهای من: حالم بد می‌شود از وقتی که به کسی می‌گویم حالم خوب نیست و اولین سوالی که می‌پرسد این است که آیا همه چیز با وحید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هذیان‌های شبانه- جمعه بسته هستند

با من این‌طور حرف نزن. با من هیچ‌وقت این‌طور حرف نزن. یادت باشد که مثل ماسه‌ام، می‌توانی باهام بازی کنی و نرم و نوازش‌گر باشم، ولی اگر سعی کنی در مشت‌ام بگیری چنان از لابه‌لای انگشتان‌ات می‌ریزم که ندانی دست‌ات … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند