این پست به خاطر خواهر نون جیم و برای ارسال امواج مثبت به یک منطقه یخ‌زده ثبت می‌شود!

سلام خواهرم نون جیم جان!
عرض شود به حضور انورتان که فرمودید حالا که چراغ گوگلمان سبز است مثل پرچم سیدالشهدا و از سر روی قیافه مان و این نوشته‌های گوگلی شادی‌ می‌بارد یک چیزی بنویسم.
اولا که الان به حساب ساعت ما آنجا باید ساعت یک صبح باشد. این خوب نیست خواهرم. برو بگیر بخواب. تکلیف ما فرق می‌کند. ما امشب پتو آوردیم در کتابخانه بمانیم. گیرم که درس نخوانیم و مشغول معاشقه با این کامپیوتر مادر مرده باشیم اما نیت مهم است. الان با این نیت ما باید نصف مقاله‌مان را نوشته باشیم و امتحان فردا را هم حداقل پنجاه بگیریم.
داخل پرانتز لطفا اینقدر ایمیل نفرستید بگذارید ما کارمان را بکنیم! پرانتز بسته.
خوشحالی از شنیدن یک خبر خوب از یک دوست ندیده نشات گرفته. یعنی اگر خبر برای خودم بود به خدای احد و واحد که اینقدر خوشحال نمی‌شدم. اصلا روزم را ساخت با خبرش. طفلک خودش هم می‌دانست من کنترلم را از دست می‌دهم خیلی با احتیاط سعی‌کرد بگوید اما در هر حال اختیار از کفمان بیرون رفت و جیغی کشیدیم که همه همکارها آمدند دور میز ما. بعد هم هی من توی گوگل تاکمان جیغ کشیدم هی این دوستمان سعی کرد موقر و اینها باشد و ما را ساکت کند!‌ افاقه نکرد. آخرش بهتر دید که برود. فکر کرد با این وضع احتمالا من اخراج می‌شوم.
اصلا یادم می‌افتد چهارستونم از ذوق می‌لرزد. شاید به خاطر صحبت هفته قبلمان باشد. هی من ناامید بودم هی او ناامید بود. بعد آخرش به این نتیجه رسیدیم- یعنی او که عقلش اصولا از من بیشتر است رسید- که ننه من غریبم بازی بس است . آخرش یک چیزی می‌شود. بعد گفت بیا مثبت فکر کنیم! بعد به سبک دو مرغابی در مه تا اجاره آپارتمان و نوع عرق شبانه هم با هم برنامه ریزی کردیم!
خوب خوشحالی هم دارد که بیایم و ببینم که کارش درست شده. خوشحالم. خیلی خوشحال.
بعد همین الان پیش پای شریف شما یک آقای خیلی محترمی که فکر کنم بعد از دو سال و اندی برای ما یک پیغام می‌فرستاند تشریف آوردند و گفتند که کارشان در آن شرکت رویایی که می‌خواستند درست شده و حالا یک هندوانه‌ای هم زیر بغل ما گذاشتند که در سنوات خیلی خیلی ماضی به رزومه ایشان دستی کشیده بودیم! خوب باز بیشتر خوشحال شدم. چه بهتر از این!
دیگر اگر از حال و روز ما پرسیده باشی ملالی نیست جز یک مقدار درس نخوانده،‌شکم خالی و فراق یار و این صوبتا. شما خواهرم از زیر آن پتو بیا بیرون و تشریف بیاور اینجا. به شما هم انرژی مثبت خواهیم داد گله گله ( با ضم گاف)
باز هم اگر از حال و روز ما پرسیده باشی عرضم به حضور انورتان که درست است که اسکی روی یخ خیلی کار با کلاسی است و شما هی پز این اسکی کردنتان را به ما می‌دهید اما من آدم این کار نیستم. با این وزنمان اگر زمین بخوریم احتمالا دریاچه فرو می‌رود! (‌این جمله از عدم اعتماد به نفس عمیق سرچشمه می‌گیرد) جان ما این یک قلم سفر به ولایت زمهریریتان در زمستان را فراموش کنید!
داخل پرانتز بازهم این جملات داریوشیتان که همینطور گله گله (‌به ضم گاف)‌برایمان ایمیل می‌کنید مرا کشته رسما! اینقدر حواس مرا پرت نکن بگذار این را تمام کنم بروم سر زندگیم! پرانتز بسته.
از وقتی خانم مسرت فرمودند که آمار خودکشی بین ایرانی‌ها دارد بالا می‌رود یک لیست برای خودم درست کردم و اسم خودم را هم گذاشتم سر لیست!‌ که هرشب از بالا شروع کنم به همه زنگ بزنم مطمئن شوم همه هنوز زنده‌اند. مسولیت‌هایی داریم به همان خدای احد و واحد! کلا خودکشی در این فصل امر پسندیده‌ای نیست. شما هم با این پست‌هایتان هی آدم را نگران می‌کنید. نکنید این کارها را . خوبیت ندارد!
من بروم خواهرم. ساعت یازده شد. از قراری دو صبح شما. بخوابی هم بد نیست!‌ برو ببین می‌توانی یک بلیط ارزان پیدا کنی یک سربیایی پیش ما یا نه . این اداهای خارجی را هم بگذار کنار. باهار غربت دارد،‌خیلی هم غربت دارد. روز اول فروردین می‌فهمی چه می‌گویم .اما چاره چیست؟ به من قول بده فردا می‌روی گندم می‌خری و شروع می‌کنی از حالا تخم مرغ رنگ کردن. هفت سین جادو دارد نگین. جادویش را به خانه بیاور
ارادت .

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.