توفان

اینجا یک مقدار باد و باران قاطی شده. این ملت دارند از سه روز پیش تا حالا خودشان را می کشند که توفان آمده و اینطور بکنید. تلوزیون را روشن می کنم می بینم یک شبکه همه دم و دستگاهش را برداشته برده دم یک خانه که یک درخت پیزوری افتاده توی استخرشان.
از سرکارم هم زنگ زدند کله سحر که نیا. ممکن است برق قطع شود! یعنی اینها خدایند.
ما یک درپنجره ای بزرگ رو به ایوان کوچکمان دارم. پرده ها را کنار زدم که طوفان ببینم. درخت ها یک ذره تکان می خورند و بنفشه های تازه کاشته هم . شمع ها هم که سرجایشایند. داخل تلوزیون جوری می گوید که انگار خود خود قیامت است. بیرون هم یک باران تند می بارد.
در کوهپایه هم نمی دانم چند فیت قرار است برف ببارد. این فیت را اگر سر درآورم به شما هم می گویم چند متر می شود. آها. راستی. گاز خانه مادر بزرگم هم هنوز وصل نشده و پدر بزرگم خسته شده بسکه خانه خاله ام بوده و در آن سرما برگشته خانه شان. مادرم هم یک ساعت زنگ می زند که قانعش کند برگردد برود خانه خاله ام.
پی نوشت توفانی:
چیزه…من حرفم را در مورد اینکه یک کمی باران و باد قاطی شده پس می گیریم. البته این نتیجه گیری بعد از دو سه ساعتی در شهر گشتن و دیدن فلج شدن همه چی و قطع برق و دکل های شکسته و درختان ولو شده و سرتاپا خیس شدن در حیاط دانشگاه بدست آمد. محض خبر گزاری این دو عکس را هم از حیاط مجتمع مان گرفتم. یک درخت به همراه باد ترتیب ماشین و پارکینگ همسایه بغلی را داده!. برق ما هنوز قطع نشده ولی تمام نواحی اطراف برقشان قطع است. حالا اگر باز هیجان انگیز تر شد به سبک خواهر نون جیم از زیر پتو گزارش می دهم.
DSC06314.JPG
DSC06316.JPG

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.