طراحی داخلی هم می کنیم

سعی کرده ام جعبه خاکستری رنگ محل کارم را به محل دلپذیرتری تبدیل کنم. این جعبه های خاکستری و تاریک فکر کنم مهمترین دلیل نارضایتی و افسردگی در محل کار باشند.
یک سری قاب عکس گذاشته ام در گوشه سمت چپ. عکسهایی که برایم خاطره دارند. آدمهایی که سالهاست ندیده ام شان و شاید دیگر هرگز نبینم. خاطره ها تبدیل به لبخندهای زورکی جلوی دوربین شده اند. بگذریم.
کلی مداد و ماژیک رنگی در یک لیوان سیاه جمع کرده ام. مگر این ماژیکها رنگ بیاورند به این دفتر خاکستری رنگ. بعد هم به تابلوی روبروی صندلی ام کاغذ های رنگی زده ام و نوشته ها و نامه ها و اعلامیه ها را هم به آنها زده ام.
یکی دو عکس هم به تابلو چسبانده ام. این آدمها را هم باید یادم بماند. دیگر چه دارم؟
یک عروسک موفنری را هم کرده ام همزاد خودم که با پونز چسبانده ام اش به تابلو. اسم هم هنوز برایش انتخاب نکرده ام. قرمز است رنگ لباسش. اسمش را می گذارم کریستینا. چون لباسش شبه قرمز و سبزی های سفره های کریسمس است.
یک عروسک/ برس کوچک هم روی مانیتور است. آدم قبلی این را جا گذاشته وگرنه مرا چه به این تمیز کاریها. یک عروسک/ برس تبلیغاتی است. اسمش هم رویش آمده. یادم بیاید این صفحه کلید را تمیز کنم گاهی.
تقویم رومیزی ام تقریبا همه میز را دو گوشته سمت چپ اشغال کرده. ازش استفاده نمی کنم.سالنما همیشه همراهم است. شاید اصلا جمع اش کردم. فقط یادم می اندازد که امروز باید گزارش بدهم و شنبه کی میاید.
روی زمین هم یک سطل آشغال دارم و یک جعبه مقوایی برای کاغذهای باطله. دیگر همین. موکت کف هم خاکستری است.
اگر دست خودم بود هر ور دیوار را یک رنگ میگرفتم. زرد و آبی و شاید هم نارنجی و سبز. حداقل اینطور همیشه از داخل دفتر فکر نمی کردیم که هوای بیرون هم ابری است.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.