اندر آداب مهمانداری و رسومات وطنی و فرنگی در این باب

به سلامتی فصل تعطیلات و درخت کاج و کادو و سال نو و ماچ و بوسه و عرق خوری تو خیابون تموم شد و ملت برگشتن سر کار و زندگی. فصل مهمانی ها هم تقریبا به سر رسید و باز هم ما موندیم و این تفاوتهای فرهنگی که آخرش نمیدونیم کدوم درسته و کدوم نادرست. هرچند هم که خیلی مهم نیست. مثل همیشه مهم خود فرد هست که از چی لذت ببره. اما میخوام به برخی رسوم متفاوت اشاره بکنم که شاید صحبت کردن در مورد این تفاوتها خالی از لطف نباشه.
در مملکت ما مهمون حبیب خداست. حالا اگه هم فقط جلوش باشه و پشت سرش چیز دیگه اون مهم نیست. همین اصطلاح ” مهمون حبیب خداست” کلی توجیه هست برای مهمان و میزبان. دست مهمان رو باز میزاره که هر وقت خواست حبیب خدا بشه و سرش رو بذاره پایین و هرجا خواست یه یاالله بگه و بره تو. البته فکر کنم الان بهتر شده و ملت یه زنگ میزنن و میگن ما نیم ساعت دیگه اونجاییم چی دارید بخوریم؟
البته بحث صفا و صمیمیت و راحتی رابطه ها که درگیر ضابطه نمیشه هم هست. خیلی ها اعتقاد دارن که خونه دوست مثل خونه آدمه. یا اینکه مهمون سرزده اش خوبه. اما اگه من قرار باشه میزبان همچین مهمانیی باشم خیلی راحت نخواهم بود. شاید یخچال من خالی باشه. شاید خونه تمیز نباشه. توالت شسته نباشه. اصلا شاید من به هزار و یک دلیل حوصله مهمون رو نداشته باشم.
اینجا معمولا از مهمان سرزده استقبال نمیشه. اولا که کسی سر زده جایی نمیره و اگه احیانا پیش بیاد که بخواد سری به کسی بزنه – به ندرت- میزبان مسولیتی در قبال پذیرایی نداره. راحت بهت میگن غذات رو بیار. یا غذا نداریم. یا حتی راحت تر از اون جلوی تو غذای خودشون رو میخورن و از تو دعوتی نمیشه. این مدلی هست دیگه.
برای یک مهمانی از هفته ها – و برای یه سری مهمانی های مهم مثل عروسی یا مراسم سالگرد از ماهها قبل- دعوت نامه فرستاده میشه.
اگه دعوتنامه کاغذی باشه همراهش پاکت کوچکی – که اغلب تمبر هم خورده- میاد که شما اعلام کنید به مراسم میرید یا نه. به خاطر همین مثلا دعوتنامه های عروسی باید حتما از سه ماه قبل از تاریخ مراسم فرستاده بشه.
دعوتنامه های ایمیلی هم – که روزبروز بیشتر میشن- حتما به پاسخ آره یا نه احتیاج دارن. شما اگر هم نرید این شخصیت شما و درجه احترامتون به میزبان رو نشون میده که جواب بدید نخواهید رفت.
برای مهمانی های کوچکتر هم معمولا از یک یا دو هفته قبل دعوت خواهید شد.
حالا فرض کنید که خاله جان شما قراره برای شام از شما دعوت کنه. نظرتون راجع به این دعوتنامه چیه؟
” خواهر زاده عزیز. برای جمعه هفته بعد ما یک مهمونی شام داریم. غذاهای ما سبزی باقالی پلو, فسنجون و پلو, و قورمه سبزی هست. سالاد هم دو نوع داریم. نوشابه هم دو مدل هست. آبجو و مرلوت هم داریم. اگه این غذاها رو دوست نداری یا به من بگو یا همراه خودت غذا بیار.اگه نوع خاصی از گوشت رو نمیخوری هم بگو. من از گوشت معمولی استفاده میکنم. در ضمن اگه با بودن الکل روی میز مشکل داری هم زودتر بگو که من بطری شراب رو کنار غذا نذارم.
لباس هم هرچی دلت خواست بپوش. هر چند من یک مهمونی کردی دارم و شاید بعضی از مهمونها با لباس محلی بیان”.
یه ذره عجیبه. مگه نه؟ اوایل برای من خیلی نامانوس بود. زیاد. یادمه اولین بار که دوستی ما رو به مهمونی روز شکرگذاری دعوت کرد یک ماه و نیم قبلش همچین ایمیلی اومد. من کلی حرص خوردم که حالا تو هرچی بدی ما میخوریم. دیگه این ادا و اطوارها واسه چیه؟ هنوز هم نمیدونم کدوم بهتره. اما شاید الان برای راحتی خودم و مهمانهام – خدا رو شکر من اصلا اهل مهمون بازی و این حرفها نیستم- یه سوالی بکنم ازشون در مورد غذا. حالا نه به این دقت. اما بپرسم که گوشت میخورن یا با الکل مشکل دارن یا نه.
یه بخش عمده ای اش هم برمیگرده به تنوع فرهنگها و آدام و رسومها . وقتی تو یه مهمانی هندی و چینی و روس و آلاسکایی داری باید حواست باشه که مهمان هندی ات امکان داره گوشت نخوره یا مهمان آلاسکایی ات چیزی جز گوشت نخوره. یا مسلمانی باشه که اصلا سر سفره ای که الکل سرو میشه نشینه.
مورد لباس هم مهمه. اولا که برای خیلی از مهمانی ها – مخصوصا اگه خارج از خونه و تو رستوران یا سالن برگذار بشن- باید لباس رسمی پوشید. کسی رو با شلوار جین یا کتونی راه نمیدن. خیلی از مهمانی ها هم موضوع دارن. مثلا جشن تولد جاسوسی, یا جنگ ستارگانی یا به سبک هاوایی . تو این مهمونی ها بهتر هست که به سبکی که میزبان میخواد لباس پوشیده بشه. اما اجباری هم نیست مگر اینکه تو دعوت نامه گفته بشه.
ادامه دارد…

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.