سبزی من از تو

باهار خون زده بالا
هیچم خانومی نکردم سبزه و اینا سبز نکردم
اما آجیل و پسته به راهست. مهمون هم
میخواستم شب عید رو برم بالا پیش مامان اینا
اما نمیشه فرداش باید باشم از بچه هام امتحان بگیرم
روزشم برم مهمون بلند کنم از فرودگاه و
بعد مهمون داری و عید بازی و عرق خوری و رفیق بازی
ن محو آتیش ع محو آواز ن محو شراب آ محو خوشحالی همه، من محو تو
تو باشی و سبزه باشه و آب باشه و آفتاب باشه و نون باشه و شراب باشه و رنگ باشه
هفتین سین من هم رنگی می‌شه
رو سفره سبز چشای دیوونه تو

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.