بیست و نهم نوامبر دو هزار و یازده

نمی‌دونم چرا انرژی ورزش‌ کردن ندارم. مثل آدمیزاد خوب شنا می‌کردم. یه دفعه تنبل شدم. هی هم به خودم می‌گم امروز می‌رم امروز می‌رم. اما نمی‌رم و عذاب وجدان می‌گیرم. اینقدری که در روز من این سایت‌های خبری رو چک می‌کنم اگه کالری می‌سوزندما!
حالم یه شکل بود. آروم بودم. هفته قبل خیلی بالا و پایین شدم. یه روز بد گریه کردم که البته حالم عادی نبود. یه دو روزی خیلی بد بودم. اما بعد باز انرژی ام برگشت. تو راه برگشت فکر می‌کردم اندازه وقتی از نپال برگشتم انرژی مثبت دارم. فعلا هم که نیشم بازه. امیدوارم این انرژی اندازه دو هفته دیگه بمونه من مشقای آخر ترم رو تمام کنم.
هی دارم فکر می کنم از وسط دسامبر تا وسط ژانویه تقریبا تعطیلم و آیا می‌تونم نشمینگاه رو زمین بذارم و جایی نرم که مثلا یه ذره پول جمع کنم. هی میگم خب یه سفر تو آمریکایی برو. اما انگار سفر تو آمریکا همراه می‌خواد. همه هم درگیر. پارسال هر تعطیلی می‌شد کلی آدم جمع می‌کردیم بریم یه جایی. اما الان دیگه نمی تونم. کسی هم دیگه از اینکارا نمی کنه به من بگه تو هم بیا.
یه جای باحالی تو آمریکا که دو هفته آدم بتونه بمونه خوش بگذره بهش تنهایی سراغ ندارید؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.