نوزدهم مارس دوهزار و یازده

نرفتم شهر بغلی و ماندم به کارهای عقب‌افتاده رسیدم و یک دل سیر خوابیدم. هوا اینجا سرد و بارانی‌است و من در کافه‌ای در مرکز شهر کیتو نشسته‌ام. کنار این کافه یک بار سر باز است که روی یک تلوزیون بزرگ دارد ویدیوهای پاپ دهه نود را نشان می‌دهد. نوستالژی زده بالا.
ملتی که بازی بارسلونا را به طور زنده در مرکز شهر روی پرده بزرگ نشان دهند و معنای خیارشور و گوجه و سس مایونز را در ساندویچ بفهمد، قطعا ملت بزرگی است.
اینجا نشستم و یک مسافرخانه راه انداختم.
ایده این مسافرخانه، که امیدوارم روزی تبدیل به یک وب‌سایت پروپاقرص شود، از مدت‌ها قبل در ذهنم بود. کسانی که زیاد سفر می‌کنند شاید با اسم سایت کوچ سرفینگ، در جستجوی کاناپه، آشنا باشند. آدم‌هایی که در خانه‌شان یک یا چند جای خواب دارند، در این سایت ثبت‌نام می‌کنند و مشخص می‌‌کنند که از فلان تاریخ تا فلان تاریخ (یا همیشه آماده پذیرایی از مهمان یا مهمان‌هایی هستند و البته خودشان می‌توانند روی کاناپه‌های دیگران بخوابند. شرایط ایده‌آل این است که وبلاگ تبدیل به سایتی شود که افراد بتوانند در آن ثبت‌نام کنند، اما اگر بدنبال شرایط ایده‌آل باشم این مسافرخانه هیچ‌وقت افتتاح نمی‌شد.
هیچ چیز این وبلاگ ایده‌آل نیست. فعلا یک منبع باز است برای هرکس که می‌خواهد میزبان باشد و کسی که می خواهد سفر کند. گسترش این وبلاگ یعنی هزینه کمتر و شانس بیشتر برای معاشرت مطلوب و لذت بیشتر از سفر برای همه ما.
اگر دوست دارید به گسترش این ایده کمک کنید می‌توانید
۱.مشترک فید این وبلاگ شوید و آن را در شبکه‌های اجتماعی به دوستانتان معرفی کنید
۲. . اگر آشنایی با طراحی وبسایت دارید، به پیشرفت این وبلاگ/ سایت کمک کنید. کمک به تبدیل این وبلاگ به یک وب‌سایت ساده و قابل استفاده برای همه می‌تواند نقطه مثبتی در رزومه کاری شما باشد.
من برای شروع این کار هیجان زیادی دارم و واقعا امیدوارم که روزی سفر برای همه ما آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر شود.
در ضمن شیر بدون چربی در کافه‌های اینجا معنا ندارد و قهوه‌هایشان بسیار خوشمزه است.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.