بیست و چهارم فوریه دوهزار و یازده

این خانم ریچل پاریناس امروز اومده بود دانشکده‌ما در مورد آخرین کتابش صحبت کنه. کتاب تازه‌اش در خصوص کارگران جنسی فیلیپینی در ژاپنه و به طور ویژه به وضع کارگران جنسی ترنسجندر* (اغلب مرد به زن) امسال چاپ می‌شه.
برای اینکه بتونه بره تو دنیای این کارگرها و کارفرماهاشون که گنگ‌های توکیو بودن، چهارماه تو یکی از این کلاب‌ها به عنوان یکی از رقصنده‌ها/ سروکنندگان مشروب کار کرده و اینطور تونسته با این کارگرها و فضاشون ارتباط برقرار کنه.
می‌گفت که روزها تو دانشگاه توکیو به عنوان استاد بازدید کننده کار می‌کرده و شب‌ها از ساعت هشت تا چهارصبح تو یکی از این کلاب‌ها کار می‌کرده. بدون حقوق و البته گاهی هم انعام می‌گرفت. پول لباس‌هاش – که به قول خودش همه شبرنگ و براق بودن- رو هم باید خودش می‌داده. می‌گفت اوایل بلد نبوده «درست» راه بره و همیشه هم پاهاش باز بوده و هم پشتش خم می‌شده و همیشه بهش تذکر می‌دادن که پاهات رو باید ببندی و راه بری. می‌گفت یه بار هم شب بیکینی بود، اما اونو معاف کردند، چون گفتند چاقی (نسبت به بقیه کارگرها) و مشتری‌ها بدشون می‌آد.
می‌گفت خیلی از این کارگرها هم همسر (شوهر) پیدا می‌کنند و از کلاب میان بیرون. البته شوهره باید قیمتشون رو به دلال که اونا رو از فلیپین آورده بپردازه و خب اگه این فرد ترنسجندر (مرد به زن) باشه طبق قانون ژاپن نمی‌تونن ازدواج کنن واون یه دردسر دیگه است. از یکی از این افراد صحبت کرد که یک ترنسجندر (مرد به زن) بوده و برای اینکه بتونه با مردی که که عاشقش شده بمونه و ویزای ازدواج بگیره، با مادر اون مرد ازدواج می‌کنه. یعنی مادر شوهر از پدرشوهر جدا می‌شه (مصلحتی) و با این فرد (‌که از لحاظ قانونی مرد به حساب می‌آد) ازدواج می‌کنه که بتونه در ژاپن بمونه. الان هم همه تو یه خونه زندگی می‌کنن و این فرد هم کاملا نقش‌های یک زن سنتی ژاپنی رو در قبال شوهر و خانواده‌اش برعهده داره و از این امر خوشحاله.
ریچل از این هم صحبت کرد که چقدر این کارگرها از دخالت گروه‌های حقوق بشری غربی (مخصوصا آمریکایی) تو تجارتشون و سختگیری که دولت‌های فیلیپین و ژاپن در اثر فشارهای بین‌المللی به این تجارت وارد می‌کنن شاکی‌ان و فکر می‌کنند که این بهترین راه برای خودشون و خانواده‌شون برای پول در آوردنه. اینطوره که باید دید آیا «آزار جنسی» یا «برده‌داری جنسی» همه جا یکسان تعریف می‌شه و اگه با وجود وجود این باندهای قاچاق،‌ بازهم خود افراد مایل به این کار باشند، آیا گروه‌های حقوق بشری حق دارند جلوشون رو به این بهانه که اونها مجبورند بگیرند یا نه؟ ریچل می‌گفت که قراره بره هفته بعد تو یه سمیناری در سازمان ملل در همین خصوص صحبت کنه و منعکس کننده حرف‌های این کارگرها باشه. البته می‌ترسید که چطور ممکنه اونا رو قانع کنه که این‌ها شغلشون رو دوست دارند.
در هر حال خلاصه اینکه، از این کارهای هیجان‌انگیز هم می‌شه کرد تو رشته ما. ریچل می‌گفت اگه دانشگاه توکیو می‌فهمید که من تو اون کلاب چکار می‌کنم (چون بهشون گفته بود فقط می‌ره برای مشاهده)‌احتمالا در جا عذرش رو می‌خواستند.
*اینجا به کسی که قصد عمل جراحی برای تغییر جنسیت رو نداره، اما جنسیت (زنانگی یا مردانگی)‌رو بر خلاف جنسش (زن یا مرد)‌انتخاب می‌کنه می‌گن ترنسجندر. به کسی که این عمل رو انجام می‌ده می‌گن ترانسسکشوال. فکر می‌کنم تو ایران این دو به یک مفهوم و به جای هم استفاده می‌شن.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.