نهم ژانویه دوهزار و نه

یک کوهپیمایی درستی کردم امروز. بیشتر صخره‌نوردی بود تا کوه‌نوردی. دستکش نبرده بودم و الان تمام تنم به طور خوبی و دست‌هایم به طور خوب‌تری تاول زده‌اند و زخم اند. مه غلیظی‌بود آن بالا. رابطه‌ام هم با سنگ‌ها خوب بود. یک جا ترسیدم، اما همراه خوبی داشتم و می‌فهمید ترس در کوه‌را.
یک گروه از بچه‌ها دارند برنامه ریزی می‌کنند که جولای بروند مسیر جان میور را کوهنوردی کنند.
یک کوهنوردی سه هفته‌ای. پال هم که دارد آماده می‌شود برود راهمپیمایی پنج ماه و مسیر پی سی تی را برود. پال دوست پسر همکلاسی ام لی است و یک کوهنورد/ صخره‌نورد حرفه‌ای است. پال را با این گروه بچه‌های ایرانی آشنا کردم و قرار است از این به بعد آخر هفته‌ها بروند تمرین‌های جدی‌تر. آمادگی بدنی من اصلا در حد آنها نیست، اما زورش را می‌زنم که این یکشنبه‌ها را همراه آن‌ها بروم.
امروز مطمئن شدم اگر دارویی هم باشد، آن طبیعت است.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.