بایگانی نویسنده: لوا زند

Instagram

Lady in Red

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Its not my photo.

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

بند ناف را بریدم. من دیگر نفس نمی‌کشم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک بار پای آن‌ چشمه که هم آرزوها را برآورده می‌کند، بغض کردم. بی‌آرزوم‌ام. یعنی آنقدر تنها آرزویم دور از دسترس است که حتی نمی‌توانم بخواهمش. شب سال نو هم همینطور.  نه آرزو داشتم نه میلی برای عوض کردن چیزی. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آمدم هاستل گفتم یک تاکسی خبر کنید که کارت بانک را بپذیرد و فقط پول نقد نخواهد. تاکسی آمد و من توی راه خوابیدم. از شدت درد و پا و خارش و بی‌خوابی تقریبا گریه می‌کردم. رسیدم به فرودگاه. کارت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفر | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

  کله سحر محسن عزیز آمد دنبالم. یک کلاه ایمنی بهم داد و من نشستم پشت وسپا.  همه توضیحات و خاطرات و تعریفاتش که بماند، سوار وسپا شدم. اولش- با آن مدل رانندگی کردنش- حسابی ترسیدم، اما بعد شجاع شدم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفر | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Hotel Lodi

  این همان هاستل خوبی است که گفتم. باغچه خیلی خوبی دارد. من خیلی تلاش کردم که از درخت‌ بالا نروم، اما یک شمالی را از مرکبات منع کردن کار خیلی سختی است. یعنی یک پیوند خونی برقرار است که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفر | دیدگاه‌ها برای Hotel Lodi بسته هستند

سی‌ام دسامبر ۲۰۱۲

عرض نکردم من انسان تنبلی هستم؟ قرار بود یک روز بروم ناپل و پمپی را هم ببینم. آزاده توی سر و کله خودش زد که برای من جا و مکان پیدا کند در ناپل،‌ اما من در طی یک اشراق … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفر | دیدگاه‌ها برای سی‌ام دسامبر ۲۰۱۲ بسته هستند

۲۹ دسامبر

یازده ساعتی راه رفتم. تقریبا دیگر پاییم نمی‌کشید وقتی به هاستل رسیدم. رفتم واتیکان،‌ اما اینطور نبود که یک خیابان را بگیریم برسم به واتیکان، فکر کنم دست‌دوم فروشی نبود که به آن سرنزده باشم در رم. گفتم هوای اینجا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفر | دیدگاه‌ها برای ۲۹ دسامبر بسته هستند