ظهر رفتم با یکی از دوستان قدیمی بازی برادران خوش قد و قامت ایتالیایی رو ببینم با ژرمن‌های فلان فلان. بعد آقای صاحب بار اومد به من و یک خانم دیگه ‌ای که طرفدار ایتالیا بود دوتا بوق ممدی داد. سه تا هموطن عزیز کنار دست ما نشسته بودند. ( این دوست من یک پسر آمریکایی بود). بعد هی فحش های رکیک می‌دادند به بازیکنان ایتالیا. خیلی بی‌تربیت بودند و ما هی سرخ و سفید شدیم بسکه خجالت کشیدیم. ما هی با بوق ممدی ور رفتیم اولش موفق نشدیم ازش صدا در بیاریم. یکی از هموطنان عزیز با زبان انگلیسی (البته در واقع با لب و زبون بایولوژیکی خودشون بیشتر تا زبان در مفهوم زبان شناسانه چامسکی طور) به ما توضیح و نشون دادن که چطور بوق ممدی بزنیم. بعد هم گفتند با زبون انگلیسی (اینجا منظور زبان به مفهوم زبان شناسانه چامسکی طوره) که حالا که من بهت یاددادم باید اگه آلمان گل زد بوق بزنی. ما هم به همون زبون اجنبی گفتیم که نخیر. نمی‌زنیم. بعد این آقای هموطن با دوست ما که یک آقای آمریکایی بودند صحبت کردند. ما هم چون نمی‌خواستیم خجالت بکشند از فحش‌هایی که می‌دهند،‌ حرفی نزدیم. یک ذره هم البته مرض داشتیم که ایتالیا ببرد بعدا با زبان شیرین فارسی (نه زبان بایولوژیکی که در دهانم است، بلکه زبان در مفهوم زبان شناسانه‌اش) حالشان را بگیرم.
این برادران ما بردند و ما حساب کردیم و این عزیزان کنار ما همچنان عصبانی بودند. این دوست ما بلند شد (دوست من بین من و این گروه سه نفره برادران هموطن نشسته بود). بعد من هم بلند شدم و بوق ممدی را گذاشتم روی میز و رفتم دست گذاشتم روی شانه این برادر هموطن که تا حالا فهمیده بودم پانصد دلار باخته و گفتم که عزیز جان. غم آخرت باشه.
اولین حرفی که برادر زد این بود که خب زودتر می‌گفتی اینقدر ما فحش نمی‌دادیم. من هم گفتم که برای همین نگفتم شما راحت باشید. بعد دیگر آمدیم بیرون.
خدمت شما عرض شود که همه فامیل مونث نه تنها بازیکنان ایتالیایی که حتی آلمانی هم مورد نظر و لطف دوستان قرار گرفتند. (برای اینکه ریا نشه باید بگم یکی توشون – نه تو بازیکن‌ها، بین همین هموطن‌های خوش‌زبان- خوشتیپ بود که طبق قانون ابدی مردهای خوشتیپ، حلقه به دستش بود)

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.