بایگانی سالانه: 2017

آدم‌ها یک تصویر از شما در ذهنشان دارند که عوضش نخواهند کرد. چرا که شما را با آن تعریف تصویر می‌کنند. تشویق‌ها و زخم‌زبان‌هایش بر اساس همان تصویر بنا شده. شما ممکن است زمانی شبیه آن تصویر بوده باشید. اما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فیس بوک دیروز یادآوری کرد که هفت سال از رفیق شدنمون در فیس بوک می‌گذره. طبعا فردای روزی که اولین بار دیده بودمش با هم تو فیس بوک رفیق شده بودیم. برخی دوستان شاهدن که چهار پنج سال اول این … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

خاک بر سرم بریزن به خاطر این مدل فارسی انگلیسی نوشتنم در متن پایین. مطمئنم با ده دقیقه جستجو می‌شه به تمام این مفاهیمی که من دارم انگلیسی می‌نویسمشون در فارسی رسید. اما من نای جستجو ندارم. و خب این … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

صابخونه گفت که خونه رو نمی‌فروشه و این بهترین خبر این روزها بود. البته بعد از انتخاب نشدن روی مور به سناتوری آلاباما —- کارهای ARTogether داره پیش میره. روز دوشنبه یه برنامه ای بود که در واقع اولین حضور … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دیشب حالم واقعا بد بود. خیلی گریه کردم. یه وقتایی خستگی و ناامیدی فقط دنبال یه بهانه است. — یارو هی سه ماه رفت و اومد گفت بیا تو این کار با ما همکاری کن. آخرش گفتم باشه. به شرطی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

– سه روز است با جدیت مشغول نوشتن Business Plan هستم. یک نسخه از تابستان داشتیم که خیلی تغییر باید می‌کرد. ترجیح دادم از اول بنویسم. نسخه اول را الکساندرا درفت کرده بود. به این نتیجه رسیدم که برای اینکه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دیروز با نلیا رفتیم کوه نوردی. خیر سرمون! از سه روز قبلش می‌دونستیم بارون میاد. منتها خیلی جدی و آتشین گفتیم بارون یا آفتاب. ما میریم. یه مسیر ۹ مایلی رو بالای صخره‌ای رو به روی اقیانوس انتخاب کردیم! باد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

این روزها به این فکر می‌کنم که سکس و احساسات در یک رابطه عاشقانه چقدر به هم وابسته هستند. به عبارت دیگر سوالم از خودم این است که ارضای احساسی چقدرش در واقع همان ارضای جنسی است یا اگر وقتی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دور جهان گشتیم و بالاخره یه بنده خدایی رو پیدا کردیم که یک هفته پیش بچه‌ها بمونه ما به سفر سنتی سالانه‌مون برسیم. با شور و شوق مشخص کردم کجا بریم و مهم‌تر از اون، کجا چی بزنیم که تیر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فکر کنم خیلی سال‌ها قبل، شاید نه ده سال قبل اینجا از ندیم نوشته بودم. ندیم از من دو سال کوچک‌تر است. عمویش با عمه من ازدواج کرده بودند. (عمویش یعنی شوهر عمه من خیلی وقت‌ است که فوت کرده‌اند.) … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند