بایگانی روزانه: 22 آوریل 2013

عریان یه حرف خوبی می‌زد. می‌گفت ما نمی‌تونیم صبر کنیم که طرف جواب بده، که اون یه قدم برداره،‌ که یواش یواش بریم جلو، که بفهمیم ترمز واسه رانندگی سالم لازمه. عاشقیت واسه من به شکل سقوط آزاد تعریف شده. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

منتظر جواب یک ایمیلم که امکان دریافتش شاید کمتر از یک درصد باشه. اما خب بلد نیستم منتظر نباشم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

من قورت‌داده شدم.

عمه سنگری به سلامتی منو قورت داد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای من قورت‌داده شدم. بسته هستند

یک دوره‌ای بود که میم هی مرا تشویق می‌کرد که این تکست‌مسج‌های پدر و مادرت را کتاب کن. نمی‌دانم اینجا نوشتم یا نه که اختراع آیفون نوع روابط خانوادگی ما را عوض کرد. به جرات می‌توانم بگویم عوض کرد. ما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فهمیدم که چقدر چقدر چقدر دلم برای درخت و رانندگی دلم تنگ شده ‌است. رانندگی حتی بیشتر. ماشین این‌ها را برداشتم و یک شبی زدم بیرون. بارانی بود و پنجره‌ها را هم باز کردم. دلم جاده می‌خواست. اینجا پر از کمربندی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فامیل‌دور، فامیل دورتر

۱. پدر و مادرم چند روزی است که آمده‌اند اینجا. فردا صبح هم می‌روند. دلم برایشان تنگ شده بود. همراه دو تا از دوستان قدیم‌مان آمده‌اند. تا بیست‌سالگی دخترشان نزدیک‌ترین دوستم بود. بنابراین بیشترین جایی که بودم بعد از خانه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای فامیل‌دور، فامیل دورتر بسته هستند