بایگانی روزانه: 5 جولای 2012

بسکه زندگی خودم تو کوچه ریخته و دیگه هیچی برام مهم نیست، نمی‌فهمم معنای «خصوصی» رو. اگه از کسی اینجا چیزی نوشتم که باعث رنجش شد یا مسایل دوستانه خصوصی بود که نباید بلند می‌گفتم، معذرت می‌خوام. واسه همینه آدم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نثر Augusten Burroughs را خیلی دوست دارم. یک مدل طنزی دارد که دیالوگ‌های کوتاه است با شرح فضای بسیار قوی. آدم حس می‌‌کند توی فضا نشسته و دارد یک استندآپ قوی می‌بیند. بر خلاف شرح فضای عالی، شخصیت‌پردازی‌اش قوی نیست، … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آخه چرا این رفقای من می‌ذارن من مست برم تو اقیانوس، اما تلفنم رو ازم نمی‌گیرن؟ نه نه. دوباره نیافتاد توی اقیانوس. البته خدایش الان تازه فکر کردم که چرا مثل همیشه تو جیب شلوارم نبود که الان نابود شده … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

راستش من نمی‌دونم تو این موقعیت چی بهت بگم. شاید ع مشاور بهتری باشه. کله خری منو که می‌دونی. به من بود (یعنی اگه دیگه از این ماه بی‌خانمان و بی‌کار و بی‌پول نبودم) خودم برات بلیط می‌خریدم پاشی بری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند