بایگانی ماهیانه: آگوست 2009

That Fucking Kiss

اگر احیانا به این فکر می‌کنی که این روزها چه می‌کنم یادت باشد که این زن همان دیوانه‌ای است که می‌تواند روزها را با تو، نه در حسرت یک بوسه ، که در حسرت لمس ساده دستانت سر کند و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای That Fucking Kiss بسته هستند

یک وقت‌هایی فکر می‌کنم این آدم‌ها عجب دلی دارند. پی‌نوشت: هی نوشتم و پاک کردم. هرچه بنویسم شرح همین جمله است. این انسان‌ها عجب دلی دارند.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

I Will Survive

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای I Will Survive بسته هستند

آستانه تحمل

ممکنه بشه ظالم رو، قضاوت کننده رو، تمسخر کننده رو، رشوه دهنده و رشوه گیرنده رو، و…رو تحمل کرد، اما نه کسی که از هرکدوم از این اعمالش با افتخار حرف می‌زنه. یا حداقل من نیستم. پی‌نوشت: آدم‌ها همه برای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای آستانه تحمل بسته هستند

هفته قبل تو یه کنفرانس دوتا ارائه داشتم. یکی با پوستر و یکی هم با پاورپوینت. تو سالنی که پوسترها – از جمله پوستر من- نصب بود ایستاده بودم و رسم این طور ارائه‌ها اینه که ارائه کننده‌ها می ایستند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ترکیه، جون ۲۰۰۹ خوب من، شهریور که نزدیک می‌شود، تابستان هم زهرآگین‌تر می‌شود. انگار همه نیرویش را گذاشته این روزهای آخر مرداد که خوب بسوزاند. نه فقط جنگل‌های اطراف که دل مرا‌ هم. تابستان نبود، جهنم بود. گاهی فکر می‌کنم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

با همه تعلقم، معلقم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آخه لامصب، یه گوشی تلفن رو برداشتن یه زنگ زدن اینقدر کار سختیه که اینطور میجزونی؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

و دریغ از یک خط،‌ یک کلمه، یک نشانه، یک صدا… .سقوط می‌کنم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هشتم آگوست

خب اگر «اینکاره» نبود لابد می‌شد یک عاشقانه آرام خلق کرد، اما اگر سرکشی در ذاتش نبود که اصلا «اینکاره» نمی‌شد. .

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هشتم آگوست بسته هستند