بایگانی روزانه: 14 ژانویه 2008

میم

مارتا پیش بند سیاهش را باز کرد و آن را پرت کرد روی صندلی عقب. شروع به ورد خواندن کرد که ماشین روشن شود. پیش خودش فکر کرد دیگر باید این قراضه اسقاطی را رد کند و یک ماشین نو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای میم بسته هستند

لحظه های بد

آن خانمی که از فردا قرار است جای مرا در این برنامه بگیرد امروز با فهمیدن اینکه آن خانم که انگلیسی نمی دانست و به قول خودش همش جیغ می کشید بچه نهمش را حامله است با نیشخند به من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای لحظه های بد بسته هستند