بایگانی ماهیانه: آگوست 2007

کابوس

کسی تا به حال بوده که از وقتی نوشتن یاد گرفته شروع به نوشتن خواب هایش کرده باشد؟ فرض کنید الان می توانستید بخوانید که در فلان روز مرداد ده سال قبل چه خوابی دیده بودید؟ چه کسی در زندگیتان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای کابوس بسته هستند

رویا با طعم چای

می دانی؟ یک روز یک نفر در گوگل از خواب با سردرد بیدار خواهد شد. بعد قهوه استارباکس حالش را خوب نمی کند. بعد می رود اتاق مهندس بغلی اش و می بیند یک چایی بسته ای آنجاست که لیپتون … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای رویا با طعم چای بسته هستند

بلوغ

مطمنم. یعنی می دانم جایی در بین سطور گم شده در دل تاریخ ضرب المثلی به این مضمون پنهان شده است که : “روزی که اولین آش رشته ات را پختی, وارد دوران جدیدی اززندگی می شوی.” یعنی مگر می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بلوغ بسته هستند

امر خیر فوری

فرض کنید یک آدمی – فارسی زبان البته- که چند سالی است دستش به هیچ کتاب فارسی نرسیده و خودش هم ندانسته که یک دفعه چطور چهار سال گذشت و یک کتاب فارسی هم نخواند, بلاخره از خواب خرگوشی بیدار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای امر خیر فوری بسته هستند

من تشکر می کنم

خانم از شوهرش تشکر می کند که به او اجازه داده بعد از ازدواج وبلاگش را نگه دارد چرا که بعد از ازدواج خودش را متعلق به شوهرش می داند و بنابرین وبلاگ که متعلقه او بوده اکنون مانند او … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای من تشکر می کنم بسته هستند

Mirabelle Cafe

Mirrabelle کافه جدید من است. کافه نو است. این را دوست ندارم. اما سه دقیقه بیشتر با خانه مان فاصله ندارد و این عکس پایین هم گویاست که چرا نباید از دستش داد. نانهای فرانسوی خوبی هم دارد. سفارش کیک … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Mirabelle Cafe بسته هستند

مرا توقیف نکنید. من همیشه با مردان خوابیده ام.

نامه نوشته ام که چرا فیلترم کرده اید؟ من که دیگر حتی ماست هم نمی خورم. من مدتهاست نه چیزی می خورم نه چیزی می بینم و نه چیزی می گویم. کارم شده بروم از چایخانه ها عکس بگیرم و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مرا توقیف نکنید. من همیشه با مردان خوابیده ام. بسته هستند

ویراستار

من یک ویراستار دارم. من یک ویراستار خوب دارم. من ویراستار خوبم را در یک روز بد پیدا کردم. ویراستار خوب به من گفت که بد ننویسم. ویراستار خوب خودش کم می نویسد. ویراستار من اولین نفری است که اینجا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ویراستار بسته هستند

Negro Park; Folsom, CA

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Negro Park; Folsom, CA بسته هستند

حافظه

زن بود و دو بچه. برایشان خانه گرفتیم. وسایل زندگی هم تا حدی که وسعمان می رسید. کارهای اداری شان را هم انجام دادیم. بیمارستان باید می خوابیدند, دغدغه های آن هم به کنار. کار برایش پیدا کردیم. بچه ها … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای حافظه بسته هستند