اینجا هنوز بارانی‌است

به خودم قول دادم
-یک قول دیوانه نه که زنانه یا مردانه –
که هیچ بارانی را برای راه رفتن
و هیچ نیمکت خیسی را برای نشستن
و هیچ گودال آبی را برای جفت پا پریدن
و هیچ علفی را برای غلت‌زدن
و هیج شکوفه سفیدی را برای چیدن
از دست ندهم.
پی‌نوشت: مادر زمین کجاست که به رقص من زیر باران حسودی‌اش شود؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.