عشا مومنی یک زن سی‌ساله معمولی‌است

از دو شب پیش تاحالا تقریبا هر ایمیلی یک‌بار قلب منو میاره تو دهنم. وضعیت دستگیری و گرفتاری عشا داره به سمتی می‌ره که هیچکی فکرش رو هم نمی‌کرد.
عشا یه دانشجو بود (‌و هست) که برای پروژه درسی‌اش رفته بود ایران. تاجایی که من می‌دونم داشت در یک بازه زمانی مشخص یک ماه زندگی روزمره یه سری از زنان فعال در ایران رو مستند سازی می‌کرد. یعنی بدون اینکه هدف خاصی باشه یا سناریویی برای فیلمی نوشته شده باشه، کارهای روزانه اونا رو دنبال می‌کرد. عشا نه قهرمان مبارزه با رژیم بود، نه متخصص تئوری‌های فمینیستی و نجات دهنده‌ای با نیروی خارخ‌العاده. هنرمند و خبرنگاری بود که به توجه به علاقه‌آش به مسائل زنان موضوع پروژه‌اش را در راستای وضعیت فعالان زنان در ایران انتخاب کرده بود. قرار هم نبود از پس این پروژه درسی انقلاب مخملی و ارغوانی به راه بیافته . عشا به کمپین یک میلیون امضا هم انتقادات زیادی داشت،‌ که من هم دارم و خیلی های دیگه هم دارن و همه می‌دونیم که هیچ حرکتی بدون نقص نیست، اما هرکی باید در حد توانش کاری بکنه برای بهتر کردن وضعیت و این کار بیرون گود نشستن و انتقاد کردن محض نیست.
از یکی دو روز پیش هی لینک‌های پتیشن‌های عجیب و غریب و اخبار مربوط به دستگیری عشا در نسخه‌های مختلف از نهادهای مختلف منتشر می‌شه. گروه‌های نئوکانی که یه دوره‌آی نگران اعدام گی‌ها در ایران بودند،‌الان یک علم تازه پیدا کردند. اینکه عشا شهروند امریکا هم هست باعث شده که بگن ما داریم از یک شهروند آمریکایی طرفداری می‌کنیم. کسی نیست بگه اون بقیه سیصد میلیون احتیاج به کمک ندارن که شما یه دفعه نگران عشا شدید؟ تا جایی که شنیدم تلوزیون‌های ایرانی هم بهانه تازه ای پیدا کردن برای برنامه های تکراری خودشون.
این وسط چیزی که داره فراموش میشه وضعیت عشایی هست که یک دانشجوه و رفته بوده روی پروژه‌اش کار کنه و الان تو انفرادیه اوینه. از یه طرف جاکش‌هایی هستند که دنبال این لینک‌ها میگردن (‌ که ایشالله تا اینترنت خونشون تو شهرری وصل بشه،‌عشا هم آزاد شده) تا بهانه‌ تازه‌‌ای پیدا کنن و بگن که فعالان زنان ایران از فلان جا و فلان جا تغذیه می‌شن(‌ من اصلا شک دارم بشه عشا رو فعال امور زنان هم در نظر گرفت،‌ حداقل در مورد این پروژه درسی‌اش) و البته این جاکشان عزیز خبرندارن که بچه‌ها واسه جمع کردن پول فتوکپی‌های دفترچه‌هایی که لازم دارن تو خونه‌های هم شب فیلم می‌ذارن و به بهانه فیلم دیدن دور هم جمع می‌شن و نفری پنج دلار می‌ذارن تو صندوق. (‌و بله.. این اتفاق در لوس آنجلس،‌مهد ایرانیان ثروتمند، داره میافته) و اون میلیون‌میلیونی که اینا میگن معلوم نیست کجاست و اینها از کجا ردش رو می‌گیرن.
از طرف دیگه معلوم نیست اخبار این مدلی چه تاٍثیری در وضعیت یک زندانی انفرادی که داره هر روز بازجویی می‌شه بذاره و چه سناریویی براش ساخته بشه.
ما عادت داریم غرق در توهم توطئه بشیم و از آدم‌های عادی قهرمان هایی بسازیم و بعد هم بکشیمشون که رو مرده‌شون سوگواری کنیم. عشا نه قهرمان زنان ایرانه نه نجات دهنده‌ای از ماورا. یه زن سی ساله است با دغدغه‌ها و دلخوشی‌ها و غم ها و شادی‌های یک زن سی ساله. مثل من و مثل همه زن‌های
سی‌ساله دیگه.
آدم‌ها رو برای اینکه به زمین بزنیمشون، از رو زمین بلند نکنیم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.