عشا در اوین است

esha2.jpg
عکس از صنم دولتشاهی
کنفرانس سن‌حوزه بود. آمد جلو و گفت تو بلوطی؟ گفتم هی نصفه بلوط نصف آدمیزاد. دست دادیم و بعد من فهمیدم که روزنامه نگاری می‌خواند و عکاس معرکه‌ای است و عضو کمپین است ومثل خودم همه چی را دربست قبول نمی‌کند و از انتقاد هم نمی‌ترسد ولی دست روی دست هم نمی گذارد که همه چیز درست شود بعد برود یک جای کار را بگیرد. عشا یک دوست خوب شد. یک دوست خیلی خوب.
دو هفته بعد باز در کنفرانس زنان برکلی همدیگر را دیدیم. دیگر عکاس اختصاصی من شده بود. آن سه روز فرصت کمی بود برای خداحافظی با عشایی که می‌رفت ایران روی پروژه پایان‌نامه‌اش کار کنه. قرار بود چهل روزه باشد سفرش که تمدید شد. حالا خبر بدی رسیده. خبر خیلی بدی.
عشا را به جرم رانندگی با سرعت بالا گرفته‌اند و منتقلش کردند به بند ۲۰۹ اوین.
چقدر از وقت‌هایی که غیر از یک صفحه بدرنگ قهوه‌ای هیچ در اختیار نداری که از دلت بگویی و دلداری بدهی و دلگرمی بگیری،‌بدم میاد. کاش عشا را زودتر آزاد کنند.

خبر در سایت تغییر برای برابری

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.