حیاط خانهمان پر بود از رزهای رنگ به رنگ. اردیبهشت که میشد قیامتی داشتیم. من هم همیشه درگیر این تصمیم بودم که گلها را بگذارم در حیاط بمانند یا بگذارم روبروی آینه اتاقمان.
یک رز زرد و نارنجی داشتیم که از یک سال دیگر گل نداد. تصمیم گرفتم دیگر رز نچینم. حداقل از حیاط خانهمان.
عکس از اینجا
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید