فرض کنید پنجههایتان دانهایی است که در دل زمین ثابت مانده، و پاشنههایتان جوانهای که خودش را میکوبد به سطح خاک تا آزاد شود از تاریکی اعماق، برسد به نور. این حرکت مدام پاشنهها تمام اندام را میلرزاند. از این رو است که میگویم این رقص زنانه است، مثل رقص بندری، مثل رقص عربی. فیزیک بدن مرد طوری است که من فکر نمیکنم این لرزهها را آنطور که زن احساس میکند، درک کند. همراه با ساز و این تکانها آن چیزی که از همه مهمتر است دست زدن است. اصلا چکه در زبان مازندرانی یعنی دست زدن که خصوصیات متمایز این رقص است. در چکه سما نوا و رقصنده یکی میشوند. زن با آهنگ تن خود میرقصد.
از مقاله آزاده کامکار در هزارتوی رقص
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید