۱. از غیر از بهار و نوروز حرف زدن خیانت است این هفته
۲. میخواهم بهاریهآم را اینجا حرف بزنم. دست به نوشتن نمیرود. دلم حرف و صدا میخواهد.
۳. چقدر خوب است که سبزه سبز میکنیم و خانه تکانی. سبزهّهایم تازه نوک زدهاند. امسال دیر سبزشان کردم. عیبی ندارد. بیشتر کنارم میمانند.
۴. چیزی هست در بهار. در نوروز. هیچ وقت سال من اینقدر خوشحال نیستم. اینقدر عاشق. اینقدر خندان. چیزی هست در فرودین که با خون رگهای من قاطی میشود و نتیجهآش اینهمه مستی است.
۵. عطری هست در هوا. در همه جا. بوی شکوفه درختان نیست. بوی نوروز خون من است. از منافذ پوستم میزند بیرون. عطر خونم همه شهر را معطر کرده. باورتان میشود؟
۶. امروز هفت سینم را میچینم. دیروز گردگیری کردم و رومیزهای ترمه را از توی گنجه بیرون آوردم. ترمهها هم برای این یک هفته سال پنجاه و یک هفته باید انتظار بکشند. مثل خود من.
۷. من عاشق عیدم. هزار بار هم بگویم کم است.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید