یک چیزی برایم روز به روز واضح‌تر می‌شود. خیلی از این مردانی که من به نحوی در این سال‌ها و دراینجا شناختم- در ایران به این قضیه خیلی دقت نمی‌کردم- به طور آشکارا از زنی که نظر و عقیده خودش را دارد، بلد است حرف بزند و استدلال کند و دست برقضا نظرش هم با نظر آنها موافق نیست پرهیز می‌کنند.به طور آشکار به آن زن نشان می‌دهند که نمی‌خواهیم با تو همکلام شویم یا مثلا حرف را کاملا به جهتی می‌کشانند که هیچ جایی برای نظر دادن نماند.
این افراد نه بی‌سوادند و نه مذهبی و نه دنیا ندیده. دست برقضا یک مقدار خیلی زیادی درس خوانده اند و ماشالله همه هم خودشان را فمینیست می‌دانند اما اینکه گفتم از همان مشاهده‌های از نمای نزدیک و در سکوت است. قضیه وقتی جالب تر می‌شود که همسران و شرکای عاطفی و جنسی این افراد به آن زن نزدیک می‌شوند. به طرز عجیبی یکدفعه عشق مرد قلمبه می‌شود و می‌خواهد در کنار خانم بماند. خنده دارش وقتی است که مثلا مرد آن طرف جمعیت نشسته و یک دفعه مثل جن سرو کله اش ظاهر می‌شود که مبادا زن متمدن امروزی درس‌خوانده‌اش چیز بدی بشنود. و فکر کند که ای بابا نکند نظرات این آقای ما خیلی هم درست نباشد.
حالا وقتی که این آقایان از حقوق خانم‌های ایرانی دفاع می‌کنند دیگر قضیه شکل لطیفه به خودش می‌گیرد. زن خوب است که حق طلاق و حضانت و کار و پوشش داشته باشد اما اگر حرف نزد بهتر است. اگر حرف زد هم حرفش همان باشد که ما می‌گوییم وگرنه خود ما هستیم از حق و حقوقشان دفاع می‌کنیم. در هر حال ما مهندسی دکتری چیزی هستیم بهتر از زنان جریانات امور دستمان است.
یک بار با یک دوست جانی صحبت از اعتماد به نفس بیش از حد این آقایان هم بود. دوست جان فرمودند که شما فقط کافی است موقع نطق کردن آقای مربوطه به دهان باز و چشم‌های پراشک و آه خانم مربوطه‌شان که از شوق تحسین خیس شده است نگاه کنی که دستت بیاید این‌همه اعتماد به نفس از کجا سرچشمه می‌گیرد.
آها یک خصوصیت مشترک دیگر که من تازگی‌ها به آن پی برده‌ام هم این است که دفعه اول که با این آقایان مواجه می‌شوی و مثلا صحبت از درس و کار و این‌ها می‌شود هر مدرکی و هر درجه از هر دانشگاهی داشته باشی فرقی ندارد. جوابشان این است. اا ( به کسر الف) چه جالب!‌ یک چیز در مایه‌های به تخمم هم نیست که دکترای زبان شناسی داری و با خود چامسکی هم کار کردی. یادت باشد که من هم مهندسم!
توضیح واضحات: لطفا قبل از اینکه بهتان بربخورد قید جمله دوم پاراگراف اول را دوباره بخوانید. .

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.