استاد انتراپالژی فرهنگی ما ( این انتروپالژی چی میشه؟ مردم شناسی؟ اون وقت هیومنیتی میشه انسان شناسی ؟) آدم کله ای هست. همون خانمی هست که واسه کریسمس قرار بود بیاد و ایران و با فیمینیستهای ایرانی حرف بزنه. ( بماند که ظاهرا هیچ تماسی نتونست برقرار کنه و هیچ موسسه ای به ایمیل هاش جواب نداد و آخرش رفت تایوان و با کلی حرف و تجربه و تاسیس یه موسسه برای بیماران ایدزی -که تابو هستن تو تایوان- برگشت).
این خانم دو روز بعد از دستگیری های چهارم ماچ به من ایمیل زد که چه خبر شده و به سرعت ترتیب یه کنفرانس در مورد فیمینستهای ایرانی رو داد. هر هفته یه بار میبینمش و بدون استثنا تو این دو هفته , میاد سراغ من و میپرسه خبر جدیدی شده و آیا ” اون خانم وکیل” رو آزاد کردن یا نه؟
این خانم را شاید من از نظر شخصیتی خیلی قبول نداشته باشم اما در تحت هیچ شرایطی سواد و کارهاش رو نمیتونم ندیده بگیرم. کارهای رو که تو غرب افریقا, سودان و افغانستان کرده. بماند. حالا چرا حرف این خانم دکتره هست همش؟
یه بخشی در مورد اسلام داشتیم. قرار بود کاغذ تحویل بدیم در مورد اونچی که واقعا میدونیم در مورد اسلام و کشورهای مسلمان و اینکه این برداشت چقدر با شکل رسانه ای اسلام تطبیق داره. دیشب کاغذهامون رو تحویل دادیم و بعد قرار شد یه ویدیو ببینیم. این ویدیو رو. کشورهای خلیج عربی.
سفر از کویت شروع میشد که بعد از جنگ چقدر متحول شده و بعد به دوبی رفت و هتل برج العرب و ابوظبی و آخرین کشور خلیج عربی هم عمان بود با اون طبیعت بکرش.
دکتر استولبا اومده بود بین بچه ها نشسته بود. یه کاغذ نوشتم و دادم دستش. نوشتم :
Isn’t it suppose to be Persian Gulf not Arabian Gulf? Kind of strange!
دور کلمه پرژن خط میکشه و مینویسه :
Only For Iranian!
من آدم بحثهای این مدلی نیستم. اعتقادی ندارم. تقصیر خودش بود که بعد از فیلم سوال کرد. رو به من گفت قصد دفاع داری. گفتم نه. اما برام عجیب بود. چون تا جایی که میدونم نشنال جغرافی اینکار رو کرد و بعد پسش گرفت. الان هم حسی ندارم که بگم آسیب دیده یا ناراحت شدم. فقط برام عجیب بود.
بعد گفت که نباید عجیب باشه. چون این اسمی هست که تو تمام کشورهای عربی منطقه به خلیج داده شده و اونها هستن که خلیج رو ساختن و دارن استفاده اش رو میبرن. همین دوبی به تنهایی حق داره خلیج رو دوبی بنامه. چون میزان ثروتی که داره به منطقه میاره در سالهای آینده با هیچ قدرتی و ثروتی قابل مقایسه نیست. متاسفانه ” پرژنها” کاری برای خلیج نکردن. …
بحث ادامه داشت. نه از طرف من. که حوصله اش رو نداشتم در درجه اول و بعد خوب راست میگفت دیگه. من چی داشتم که بگم؟
جالب بود که این بحث دیشب تو این هیر و ویر این ” پرژن پراید” ما اتفاق افتاد. اولش خواستم تو همون کلاس پست رو هوا کنم بعد دیدم داغم . صبر کنم بهتره. الان داغ نیستم. غمگین هم نیستم. هیچی نیستم . سیب زمینی ام بیشتر.
حق حرف زدن از ایران و کشور و این حرفها رو ندارم. که اگه قرار بود گهی بخورم همونجا باید میموندم و میخوردم و نه اینکه بیام اینجا و از اینور دنیا بیانیه صادر کنم. که سواد – ی که اگه باشه- و بازده ام به درد کشور دیگه ای نخوره. واقع گرا هم هستم. برام مهم نیست که بیان بگن خلیج فارس – که از خلیج فارس فقط اون آهنگ ابی رو بلدم- یا خلیج عربی یا خلیج دوبی یا خلیج اسراییل. به من چه.
اگه فقط و فقط از یه چیز دلم سوخته باشه از این بی تدبیری و بدبختی همه این سالهاست که از ما چیزی ساخته که یکی باید بیاد بگه ” ایرانیها فقط خودشون رو در راس همه میبینن اما در عمل هیچ کاری برای منطقه نکردن” . راست میگفت خوب دیگه. حرف حق جواب نداره.
انی وی. گاد بلس امریکا که بر عکس کشور خودمون به ما اجازه درس خوندن و کار کردن داد که ما بریم سر کلاس انتروپالژی و ببینیم توی برج العرب چه شکلیه! دمت گرم عمو.
قدیمی اما مرتبط: اعتراض نابجا. ( ممنون از پرستو برای لینک)

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.