خواهرم حجابت را

نمی دونم چرا هیچ وقت این فلسفه حجاب رو درک نکردم. این که زنی مجبور بشه خودش رو حبس در پوششی ناخواسته بکنه که شاید مردی با دیدن این زیبایی دچار لغزش بشه؟ آیا اگه این مشکل واقعا یک ضعف مردانه هست چرا زن باید تقاص این ضعف رو پس بده؟ واقعا فکر میکنم که این همه صحبت از پوشش و عفاف و عدم لغزش نتیجه کاملا معکوسی داشته تو جامعه ما. آیا واقعا این مو و پیچ و تاب بدن زن هست که مرد رو وادار به خیانت به خودش میکنه؟ مسئله گرایش به جنس مخالف ( و موافق) یه مسئله کاملا ذهنی هست که اگه نبود اینهمه اطاقهای چت سکسی تو اینترنت راه نمی افتاد که با حروف الفبا مخاطبین خودش رو به معراج! ببره.
چرا فکر نمیکنیم که این همه محدودیت ما رو جری تر کرده؟ آیا با راه افتادن این همه مرسدس و سیاه پوش مشکل حل میشه؟ آیا اگه مردهای ما دیگه مانتو تنگ و روسری رنگی و صورتهای آرایش کرده رو نبینن, مشکل فحشا تو جامعمون از بین میره؟ فکر نمیکنین که به تعداد خونه های مجردی و یا مکان های امن شهرمون اضافه میشه؟ این باور که زن برای استفاده مرد هست, این باور که اگه زن خودش نمی خواست این مدلی نمیگشت, پس مقصر باز هم زنه. با این باورها چه می کنیم؟
—————————————————————————–

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.